family entitled to maintenance wife, childeren and other members of the، نفقه دادن قانون ـ فقه : انفاق
maintaining
family entitled to maintenance wife, childeren and other members of the، نفقه دادن قانون ـ فقه : انفاق
انگلیسی به فارسی
نگهداری، نگه داشتن، حفظ کردن، برقرار داشتن، ادامه دادن، ابقا کردن، حمایت کردن از، مدعی بودن، نگه داری کردن
انگلیسی به انگلیسی
• act of maintaining; preserving; supporting
جملات نمونه
1. the government is responsible for maintaining roads
دولت مسئول نگهداری راه ها است.
2. The maintaining of one vice costs more than ten virtues.
[ترجمه ترگمان]نگهداری یک جانشین بیش از ده فضیلت است
[ترجمه گوگل]حفظ یک معاون هزینه بیش از ده فضیلت است
[ترجمه گوگل]حفظ یک معاون هزینه بیش از ده فضیلت است
3. They are clearly intent on maintaining standards.
[ترجمه ترگمان]آن ها به وضوح در حفظ استانداردها نقش دارند
[ترجمه گوگل]آنها به وضوح قصد حفظ استانداردها را دارند
[ترجمه گوگل]آنها به وضوح قصد حفظ استانداردها را دارند
4. The government have been accused of maintaining a news blackout over election fraud.
[ترجمه ترگمان]دولت به حفظ خاموشی خبرها در مورد تقلب در انتخابات متهم شده است
[ترجمه گوگل]دولت متهم به حفظ یک خبری خبری در مورد تقلب انتخاباتی شده است
[ترجمه گوگل]دولت متهم به حفظ یک خبری خبری در مورد تقلب انتخاباتی شده است
5. It's endless work maintaining the building in good repair.
[ترجمه ترگمان]کار بی پایان نگهداری ساختمان در تعمیرات خوب است
[ترجمه گوگل]این کار بی پایان نگه داشتن ساختمان در تعمیر خوب است
[ترجمه گوگل]این کار بی پایان نگه داشتن ساختمان در تعمیر خوب است
6. It's endless work maintaining the house in good repair.
[ترجمه ترگمان]کار بی پایانی است که خانه را در تعمیر و تعمیرات خوب نگه دارد
[ترجمه گوگل]این کار بی پایان نگه داشتن خانه در تعمیر خوب است
[ترجمه گوگل]این کار بی پایان نگه داشتن خانه در تعمیر خوب است
7. The organization will be scrupulous in maintaining the highest moral standards.
[ترجمه ترگمان]سازمان به حفظ بالاترین استانداردهای اخلاقی پایبند خواهد بود
[ترجمه گوگل]این سازمان در حفظ بالاترین استانداردهای اخلاقی دقیق خواهد بود
[ترجمه گوگل]این سازمان در حفظ بالاترین استانداردهای اخلاقی دقیق خواهد بود
8. There is a lot of emphasis on maintaining local traditions .
[ترجمه ترگمان]تاکید بسیاری بر حفظ سنت محلی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تاکید زیادی بر حفظ سنت های محلی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تاکید زیادی بر حفظ سنت های محلی وجود دارد
9. She has been comparatively successful in maintaining her privacy.
[ترجمه ترگمان]او در حفظ حریم خصوصی خود نسبتا موفق بوده است
[ترجمه گوگل]او در حفظ حریم خصوصی خود موفق بوده است
[ترجمه گوگل]او در حفظ حریم خصوصی خود موفق بوده است
10. Environmental conservation generally works in favour of maintaining the status quo.
[ترجمه ترگمان]حفاظت از محیط زیست عموما به نفع حفظ وضع موجود عمل می کند
[ترجمه گوگل]حفاظت از محیط زیست عموما به نفع حفظ وضعیت موجود عمل می کند
[ترجمه گوگل]حفاظت از محیط زیست عموما به نفع حفظ وضعیت موجود عمل می کند
11. The economics of maintaining a safe environment are not just the concern of the government.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد حفظ محیط زیست سالم تنها نگرانی دولت نیست
[ترجمه گوگل]اقتصاد حفظ یک محیط امن نه تنها نگرانی دولت است
[ترجمه گوگل]اقتصاد حفظ یک محیط امن نه تنها نگرانی دولت است
12. We would view favourably any sensible suggestion for maintaining the business.
[ترجمه ترگمان]ما هرگونه پیشنهاد معقولی برای حفظ کسب وکار را در نظر می گیریم
[ترجمه گوگل]ما هر گونه پیشنهاد معقول برای حفظ کسب و کار را مطلوب خواهیم دید
[ترجمه گوگل]ما هر گونه پیشنهاد معقول برای حفظ کسب و کار را مطلوب خواهیم دید
13. We all have an interest in maintaining the integrity of the ecosystem.
[ترجمه ترگمان]همه ما به حفظ تمامیت اکو سیستم علاقه مند هستیم
[ترجمه گوگل]همه ما علاقه مند به حفظ یکپارچگی اکوسیستم هستیم
[ترجمه گوگل]همه ما علاقه مند به حفظ یکپارچگی اکوسیستم هستیم
14. He took on the duty of maintaining the family home.
[ترجمه ترگمان]او وظیفه حفظ خانواده را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]او وظیفه حفظ خانه خانواده را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]او وظیفه حفظ خانه خانواده را بر عهده گرفت
15. Maintaining control of the budget is absolutely critical for success.
[ترجمه ترگمان]حفظ کنترل بودجه برای موفقیت بسیار حیاتی است
[ترجمه گوگل]حفظ کنترل بودجه برای موفقیت ضروری است
[ترجمه گوگل]حفظ کنترل بودجه برای موفقیت ضروری است
پیشنهاد کاربران
نگهداشتن و تداوم
one of our greatest challenges in changing habits is maintaining awareness of what we are actually doing
( Atomic Habits by James Clear. page 72 )
یکی از بزرگترین چالشهای ما در تغییر عادتها تداوم آگاهی به کاری است که انجام میدهیم.
one of our greatest challenges in changing habits is maintaining awareness of what we are actually doing
( Atomic Habits by James Clear. page 72 )
یکی از بزرگترین چالشهای ما در تغییر عادتها تداوم آگاهی به کاری است که انجام میدهیم.
keeping
با این ادعا که؛ با این اظهار نظر که
حفظ کردن، نگهداری، ادامه دادن
نگهداری
در بر گرفنن
حفاظت، حفظ، تداوم، ابقا، ادامه
حافظ
حافظ
کلمات دیگر: