1. to steel an ax
تبر را دارای لبه ی پولادین کردن
2. to get the ax
(عامیانه) 1- اعدام شدن (با تبر) 2- (از شغل خود) اخراج شدن
3. to have an ax to grind
(عامیانه) منفعت شخصی داشتن،نظر داشتن،به فکر جیب خود بودن
4. ringing strokes of the ax
ضربات پرطنین تبر
5. the judge had no ax to grind
قاضی نظر شخصی نداشت (بی نظر بود).
6. he chopped the wood with an ax
او با تبر هیزم را شکست.
7. he chopped the tree down with an ax
او درخت را با تبر انداخت.
8. two of the chief executives got the ax
دو نفر از مدیران عامل اخراج شدند (کلک دو نفر از مدیران عامل را کندند).
9. the forest rang with the sound of the ax
صدای تبر در جنگل طنین انداز شد.
10. The superman testing himself with an ax, crushing the skulls of old women.
[ترجمه ترگمان]سوپرمن خودش رو با تبر آزمایش می کنه و جمجمه زن های پیر رو له می کنه
[ترجمه گوگل]سوپرمن خود را با یک تبر تکان می دهد و جمجمه های زنان قدیمی را خرد می کند
11. When I threw, the ax glanced off with a clatter.
[ترجمه ترگمان]وقتی پرت کردم، تبر با سر و صدا به بیرون نگاه کرد
[ترجمه گوگل]وقتی تسلیم شدم، تبر با صدای لرزید نگاه کرد
12. And so they wait for the ax to fall, wondering why they get more depressed and sick.
[ترجمه ترگمان]و برای همین صبر می کنند تا تبر روی تبر بیفتد، و از خود می پرسید چرا آن ها بیشتر افسرده و بیمار می شوند
[ترجمه گوگل]و به همین ترتیب آنها انتظار دارند که تبر بمیرند و بدانند که چرا افسرده و بیمار می شوند
13. With one swing of his ax, Paul felled twenty trees.
[ترجمه ترگمان]پل با یک تاب تبر خود بیست درخت را انداخت
[ترجمه گوگل]با یک چرخش تبرش، پل 20 بوته را برداشت
14. Finally I got the ax to stick from ten paces.
[ترجمه ترگمان]بالاخره تبر را از ده قدم برداشتم
[ترجمه گوگل]در نهایت تبرم را از ده پله گرفتم
15. The sharp ax hurt, and now the fir tree was unhappy at leaving its fine forest home.
[ترجمه ترگمان]تبر تیز به درد می خورد و اکنون درخت صنوبر از ترک جنگل زیبای خود ناراحت بود
[ترجمه گوگل]تگزاس تگرگ صدمه دیده است، و در حال حاضر درخت شاه بلوط در ترک خانه جنگل خوب خود ناراضی بود