کلمه جو
صفحه اصلی

snaffle


معنی : لجام، میخ طویله وزنجیر، با میخ طویله و زنجیر بستن، دزدیدن، سرقت کردن
معانی دیگر : (اسب) افسار، دهنه و افسار، افسار زدن(به)، مهار کردن، می  طویله وزنجیر، با می  طویله وزنجیر بستن

انگلیسی به فارسی

(در بریتانیا، محاوره) چپو کردن، غارت کردن، (شخص) قُر زدن، به تور زدن، تور کردن


(اسب) دهنه، آب‌خوره


ساندویچ، لجام، میخ طویله وزنجیر، سرقت کردن، دزدیدن، با میخ طویله و زنجیر بستن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a horse's bit that has two bars with a center joint, and rings on either end to which the cheek strap and rein are secured.
مشابه: bit
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: snaffles, snaffling, snaffled
• : تعریف: to equip or control (a horse) with a snaffle.
مشابه: bit

• snaffle bit, bit made up of two pieces jointed in the middle
restrain a horse with a snaffle bit; steal, pilfer (british slang)

مترادف و متضاد

لجام (اسم)
snaffle, bit, line, rein

میخ طویله و زنجیر (اسم)
snaffle

با میخ طویله و زنجیر بستن (فعل)
snaffle

دزدیدن (فعل)
abduct, rob, steal, embezzle, despoil, filch, snaffle, peak, pick, prig, poach, picaroon, spoliate, rifle, thieve, purloin

سرقت کردن (فعل)
abduct, rob, steal, snaffle, commit larceny, commit theft, housebreak, lift, nobble, thieve

جملات نمونه

1. Michael Stich then proceeded to snaffle the $2 million first prize.
[ترجمه ترگمان]سپس مایکل Stich ۲ میلیون دلار جایزه اول را پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]مایکل استیچ پس از آن اولین خرید جایزه 2 میلیون دلاری را به دست آورد

2. I managed to snaffle a couple of biscuits.
[ترجمه ترگمان] تونستم چند تا بیسکوییت آماده کنم
[ترجمه گوگل]من توانستم یک بیسکویت بخورم

3. Shall we snaffle some of Bernard's sherry?
[ترجمه ترگمان]اجازه می دهید چند تا از شری ویل را بکشیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما بعضی از کلیسای برنارد را می خوریم؟

4. Generally, a snaffle will be required for family horse, riding club horse and novice riding.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی برای اسب خانواده، اسب سواران و سواری تازه کار مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، برای اسب خانواده، اسب باشگاه سوارکاری و سواری تازه کار مورد نیاز است

5. He worked the snaffle between the p'tar's huge yellow teeth, then hauled to bring the animal out of the stall.
[ترجمه ترگمان]او snaffle را بین دندان های زرد بزرگ p کار کرد و بعد، حیوان را کشید تا حیوان را از توالت بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]او در میان دندان های زرد بزرگ دایره ای کار می کرد و سپس به خارج از غرفه منتقل شد

6. Snaffle loafers reduced from £61 to £4 Ankle boots £71 to £5
[ترجمه ترگمان]کفش های راحتی Snaffle از ۶۱ پوند تا ۴ هزار پوند به قیمت ۵ پوند به ۵ پوند کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پارچه کتانی کوتاه از 61 پوند به 4 پوند کاهش یافته است چکمه های پاشنه 71 تا 5 پوند

7. Don't forget to snaffle a snack mid - afternoon, to maintain your glucose levels.
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که یک اسنک در اواسط بعد از ظهر بخورید تا سطح گلوکز خود را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که یک نیمه بعد از ظهر یک میان وعده غذا بخورید تا سطح گلوکز خود را حفظ کنید

8. Some are devout; others snaffle the odd beer or marijuana spliff.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها معتقد هستند؛ برخی دیگر آبجو یا ماری جوانا عجیب و غریب را ترجیح می دهند
[ترجمه گوگل]برخی خدایی هستند دیگران آبجو عجیب و غریب یا ماری جوانا spliff

9. A whip for a horse, and a snaffle for an ass, and a rod for the back of fools.
[ترجمه ترگمان]یک شلاق برای یک اسب و یک شلاق برای یک الاغ و یک چوب برای پشت حماقت
[ترجمه گوگل]یک شلاق برای یک اسب، یک اسفناج برای الاغ و یک میله برای پشت احمق ها

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. Or snaffle a sandwich while sending a few personal emails and checking the price of a week in Istanbul?
[ترجمه ترگمان]یا در هنگام ارسال چند ایمیل شخصی و چک کردن قیمت یک هفته در استانبول، یک ساندویچ بزنید؟
[ترجمه گوگل]در حالی که چند ایمیل شخصی را می فرستید و قیمت یک هفته را در استانبول می گذارید، ساندویچ را بردارید؟

12. In China anxious buyers queue to snaffle yet-to-be-built apartments.
[ترجمه ترگمان]در چین در صف خریداران نگران در حال ساخت آپارتمان های چند منظوره هستند
[ترجمه گوگل]در چین خریداران مضطرب به صفوف آپارتمانهایی که هنوز ساخته نشده اند، در صفوف قرار دارند

13. You can stint yourself of quite a few things, if it ultimately means you snaffle yourself something really worth having.
[ترجمه ترگمان]اگر در واقع به این معنی است که برای خودت ارزش قائل شدن چیزی را داری که ارزش آن را داشته باشی
[ترجمه گوگل]شما می توانید از چند چیز کاملا خودداری کنید، اگر در نهایت بدان معنی است که شما چیزی را که واقعا ارزش دارد، خودتان می پوشانید

14. The main contact with the horse's mouth must be through the snaffle bit.
[ترجمه ترگمان]تماس اصلی با دهان اسب باید از طریق the باشد
[ترجمه گوگل]تماس اصلی با دهان اسب باید از طریق بتونه اسفناج باشد

15. Dozens of Chinese tourists wearing orange, maroon and even tartan hats brush each other aside as they try to snaffle the best spots to photograph an ancient headstone.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سعی می کنند از بهترین نقاط برای عکاسی از سنگ قبر قدیمی استفاده کنند، ده ها تن از گردشگران چینی که نارنجی، خرمایی و حتی کلاه های tartan به تن دارند یکدیگر را کنار می زنند
[ترجمه گوگل]ده ها تن از گردشگران چینی پوشیدن نارنجی، مارون و حتی کلاه تارتان را کنار یکدیگر می برند، زیرا آنها سعی می کنند بهترین نقاط را برای عکاسی از سنگهای باستانی استفاده کنند

پیشنهاد کاربران

قاپیدن, تصاحب کردن


کلمات دیگر: