قطعه کاغذ
piece of paper
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• folio, sheet of paper
جملات نمونه
1. Write it down on a piece of paper.
[ترجمه ترگمان]روی یک تکه کاغذ بنویس
[ترجمه گوگل]آن را روی کاغذی بنویسید
[ترجمه گوگل]آن را روی کاغذی بنویسید
2. John stormed into the meeting waving a piece of paper about.
[ترجمه ترگمان]جان با خشم به جلسه رفت و یک تکه کاغذ را در آن تکان داد
[ترجمه گوگل]جان به جلسه حمله کرد و یک تکه کاغذ در مورد آن را تکان داد
[ترجمه گوگل]جان به جلسه حمله کرد و یک تکه کاغذ در مورد آن را تکان داد
3. She placed the handkerchief on a piece of paper to dry on the radiator.
[ترجمه ترگمان]دستمال را روی یک تکه کاغذ گذاشت تا روی رادیاتور خشک شود
[ترجمه گوگل]او دستمال کاغذی را روی یک رادیاتور خشک کرد
[ترجمه گوگل]او دستمال کاغذی را روی یک رادیاتور خشک کرد
4. He ticked off my name on a piece of paper.
[ترجمه ترگمان]او نام مرا روی یک تکه کاغذ یادداشت می کرد
[ترجمه گوگل]او نام من را بر روی کاغذی گذاشت
[ترجمه گوگل]او نام من را بر روی کاغذی گذاشت
5. A police put some chemicals on the piece of paper and a line of words showed up.
[ترجمه ترگمان]پلیس مقداری مواد شیمیایی را روی تکه کاغذ گذاشت و یک خط از کلمات بالا رفت
[ترجمه گوگل]پلیس برخی از مواد شیمیایی را بر روی کاغذ قرار داده و یک خط از کلمات ظاهر شد
[ترجمه گوگل]پلیس برخی از مواد شیمیایی را بر روی کاغذ قرار داده و یک خط از کلمات ظاهر شد
6. Trust is like a piece of paper. Once it's crumpled, it'll never be perfect again.
[ترجمه ترگمان] اعتماد مثل یه تیکه کاغذه وقتی مچاله شده، دیگه هیچ وقت عالی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]اعتماد مانند یک قطعه کاغذ است هنگامی که آن را فرو می ریزد، دوباره کامل نخواهد شد
[ترجمه گوگل]اعتماد مانند یک قطعه کاغذ است هنگامی که آن را فرو می ریزد، دوباره کامل نخواهد شد
7. She wrote something on a small piece of paper.
[ترجمه ترگمان] یه چیزی روی یه تیکه کاغذ نوشته
[ترجمه گوگل]او چیزی را بر روی یک تکه کاغذ کوچک نوشت
[ترجمه گوگل]او چیزی را بر روی یک تکه کاغذ کوچک نوشت
8. Write a list of names on a separate piece of paper.
[ترجمه ترگمان]فهرستی از اسامی را در یک تکه کاغذ جداگانه بنویسید
[ترجمه گوگل]یک لیست از اسامی را در یک قطعه کاغذ جداگانه بنویسید
[ترجمه گوگل]یک لیست از اسامی را در یک قطعه کاغذ جداگانه بنویسید
9. If you blow on a piece of paper, it moves.
[ترجمه ترگمان]، اگه یه تیکه کاغذ رو منفجر کنی حرکت میکنه
[ترجمه گوگل]اگر بر روی یک تکه کاغذ ضربه بزنید، حرکت می کند
[ترجمه گوگل]اگر بر روی یک تکه کاغذ ضربه بزنید، حرکت می کند
10. She folded the piece of paper in half.
[ترجمه ترگمان]تکه کاغذی را تا کرد
[ترجمه گوگل]او نصف کاغذ را به هم ریخت
[ترجمه گوگل]او نصف کاغذ را به هم ریخت
11. He scrunched up the piece of paper and threw it at me.
[ترجمه ترگمان]تکه کاغذی را مچاله کرد و به طرف من پرت کرد
[ترجمه گوگل]او کاغذ تکه تکه کرد و آن را به من انداخت
[ترجمه گوگل]او کاغذ تکه تکه کرد و آن را به من انداخت
12. Just slip in a piece of paper.
[ترجمه ترگمان]فقط یه تکه کاغذ بیار
[ترجمه گوگل]فقط یک قطعه کاغذ را لغزش دهید
[ترجمه گوگل]فقط یک قطعه کاغذ را لغزش دهید
13. This page is a piece of paper.
[ترجمه ترگمان]این صفحه کاغذی است
[ترجمه گوگل]این صفحه یک قطعه کاغذ است
[ترجمه گوگل]این صفحه یک قطعه کاغذ است
14. He found the piece of paper he had lost at the very bottom of the pile.
[ترجمه ترگمان]تکه کاغذی را که در ته آن گم شده بود پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او یک قطعه کاغذی را که در پایین ترین ستون از دست داده بود پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او یک قطعه کاغذی را که در پایین ترین ستون از دست داده بود پیدا کرد
15. He slipped a piece of paper into my hand with his address on it.
[ترجمه ترگمان]او تکه کاغذی را در دست من گذاشت و آدرسش را روی آن گذاشت
[ترجمه گوگل]او یک تکه کاغذ را به دست من با آدرس خود را بر روی آن تسویه کرد
[ترجمه گوگل]او یک تکه کاغذ را به دست من با آدرس خود را بر روی آن تسویه کرد
پیشنهاد کاربران
یک تکه کاغذ
تکه ای از کاغذ یا تکه ای کاغذ یا تکه کاغذ
کلمات دیگر: