کلمه جو
صفحه اصلی

rooming house


(امریکا) خانه ای که اتاق های آن را سوا سوا اجاره می دهند، پانسیون، خانه دارای اپارتمان و اتاقهای مبله کرایه ای

انگلیسی به فارسی

خانه دارای اپارتمان و اتاقهای مبله کرایه ای


خانه خالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small commercial establishment that rents furnished rooms, and sometimes provides meals, to lodgers.

• a rooming house is a building that is divided into small flats or single rooms which people rent to live in; used in american english.

مترادف و متضاد

house renting out rooms


Synonyms: boardinghouse, lodging house, room rentals


جملات نمونه

1. An old rickety rundown rooming house was the scene of some kind of tragedy.
[ترجمه ترگمان]خانه ای قدیمی و زواردررفته، صحنه ای از یک نوع تراژدی بود
[ترجمه گوگل]یک خانه سالم و بی رحمانه کهنه کار، صحنه نوعی فاجعه بود

2. We came to the rooming house where Dean haggled with Camille.
[ترجمه ترگمان]ما به اتاقی که \"دین\" با \"کمیل\" سر و کله می زد اومدیم
[ترجمه گوگل]ما به خانهی اتاق چاه رفتیم که دین با کامیل چسبانید

3. We went across town to the rooming house where the opera stars were living.
[ترجمه ترگمان]به سوی خانه ای رفتیم که در آن ستارگان اپرا زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]ما در سراسر شهر رفتیم تا به اتاق خانه ای که در آن ستاره اپرا زندگی می کردیم

4. Do you suppose I run a rooming house, or can it be you are not so innocent as you appear?
[ترجمه ترگمان]آیا تصور می کنید که من یک خانه بزرگ را اداره می کنم یا ممکن است شما آن طور که ظاهر شدید، بی گناه نیستید؟
[ترجمه گوگل]فکر میکنی من یک خانه روستایی را اجرا میکنم، یا اینکه اینطور نیست که شما به نظر بیگناهید؟

5. He bundled his family off to a rooming house to escape the notorious Beijing cold.
[ترجمه ترگمان]او خانواده اش را به یک خانه اجاره کرد تا از سرمای شدید پکن فرار کند
[ترجمه گوگل]او خانواده اش را به خانه ای برای اتاق خواب دعوت کرد تا فرار سرکوب بدنام پایتخت را بشکند

6. A man who runs a rooming house or an inn; an innkeeper.
[ترجمه ترگمان]مردی که یک خانه و یک میهمان خانه دار را اداره می کند، کاروانسرا دار است
[ترجمه گوگل]مردی که خانه ای از خانه و یا یک خانه را اجرا می کند؛ یک صاحبخانه

7. A woman who runs a rooming house or an inn; an innkeeper.
[ترجمه ترگمان]زنی که یک خانه و یک میهمان خانه دار یا میهمان خانه دار را اداره می کند
[ترجمه گوگل]یک زن که یک خانه یا خانه را خانه می کند؛ یک صاحبخانه

8. Once, for example, a truant officer came knocking on the door of our rooming house in Dublin, Mississippi.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک مامور گریز از مدرسه به در خانه ما در دابلین، میسیسیپی، حمله کرد
[ترجمه گوگل]برای مثال، یک بار، به عنوان مثال، یک افسر قاتل در درب خانهی خانهی ما در دوسلدس، میسیسیپی، ضربه زد

9. When Conrad Hilton was a child, his father ran a $1-a-night rooming house for traveling salesmen who were passing through San Antonio, Texas.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کن هیلتون یک کودک بود، پدرش یک خانه یک - دلار برای فروشندگان سیار که در حال گذر از سن آنتونیو در تگزاس بودند، اجاره کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که کنراد هیلتون یک کودک بود، پدرش خانه ای برای یک مسافرخانه یک شبانه روز برای مسافرانی که از سن آنتونیو، تگزاس عبور می کردند، رفت

10. She found a restaurant job and a bed in a rooming house.
[ترجمه ترگمان]او یک رستوران و یک تخت خواب در یک خانه بزرگ پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او یک کار رستوران و یک تخت در یک اتاق خانه پیدا کرد

11. Michael: On Social Security benefits. This is a Section 8 building, so rent is very reasonable. And before this building I lived in the cheapest rooming house in Hollywood.
[ترجمه ترگمان](مایکل): در مورد مزایای تامین اجتماعی این بخش ۸ ساختمان است، بنابراین اجاره بسیار منطقی است و قبل از این ساختمان، من در ارزان ترین آپارتمان در هالیوود زندگی کردم
[ترجمه گوگل]مزایای امنیت مایکروسافت این ساختمان بخش 8 است، بنابراین اجاره بسیار منطقی است و قبل از این ساختمان من در کمترین خانه در خانه هالیوود زندگی کردم

12. I am live in city, the building is a 8 rooming house.
[ترجمه ترگمان]من در شهر زندگی می کنم، ساختمان یک خانه ۸ نفره است
[ترجمه گوگل]من در شهر زندگی می کنم، ساختمان یک خانه 8 اتاق است

13. May be can improve efficiency of works, can be reflect students rooming house of electro-circs betimes and truly.
[ترجمه ترگمان]می توان راندمان کار را بهبود بخشید، و می تواند منعکس کننده یک خانه اجاره ای دانشجویان باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است می تواند کارآیی کارها را بهبود بخشد، می تواند منعکس کننده دانش آموزان در خانه های دیواری الکتریکی بماند و واقعا

14. I am live in city, the building is a 8 floor rooming house.
[ترجمه ترگمان]من در شهر زندگی می کنم، ساختمان یک خانه ۸ طبقه است
[ترجمه گوگل]من در شهر زندگی می کنم، ساختمان یک اتاق خانه 8 طبقه است

پیشنهاد کاربران

مسافرخانه یا خانه ای که اتاق های آن را کرایه میدهند.

خانه ی اشتراکی

اتاق مسکونی اجاره ای

rooming house ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: خانة استیجاری
تعریف: خانه ای مبله برای اجاره به گردشگران


کلمات دیگر: