کشف و ضبط، ضبط کردن، تصاحب کردن، غصب کردن، مصادره کردن، بتصرف آوردن، قاپیدن، توقیف کردن، دچار حمله شدن، درک کردن، مبتلا کردن
seized
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• confiscated, taken by force; captured
جملات نمونه
1. seized of lands
مالک قانونی تیول ها
2. i seized her around the middle
دور کمرش را گرفتم.
3. an idea seized him
اندیشه ای بر او مستولی شد.
4. she was seized by the thought of revenge
فکر انتقام سرتاسر وجودش را فراگرفت.
5. she was seized with a fit
او دچار حمله شد.
6. she was seized with a fit of sneezing
ناگهان دچار حمله ی عطسه شد.
7. the allies seized and punished war criminals
متفقین جنایتکاران جنگ را گرفتند و مجازات کردند.
8. the dog seized the bone in his mouth
سگ استخوان را در دهان نگه داشت.
9. the government seized control of oil companies
دولت شرکت های نفتی را خلع ید کرد.
10. the hero seized the girl in his arms
قهرمان دختر را محکم در آغوش کشید.
11. the police seized cocaine valued at »10 million
پلیس (مقداری) کوکائین به ارزش ده میلیون پوند را توقیف کرد.
12. he was suddenly seized by a mania for jewellery
ناگهان دیوانه ی جواهر شد.
13. as soon as they entered, i seized their intent
تا وارد شدند منظورشان به دلم برات شد.
14. The policeman seized the thief by the arm.
[ترجمه ترگمان]پلیس دست دزد را گرفت
[ترجمه گوگل]پلیس دزد را به دست بازداشت کرد
[ترجمه گوگل]پلیس دزد را به دست بازداشت کرد
15. The washing machine totally seized up on Thursday.
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی بطور کامل روز پنجشنبه کشف شد
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی به طور کامل در روز پنج شنبه توقیف شد
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی به طور کامل در روز پنج شنبه توقیف شد
16. Thousands of pounds worth of drugs were seized in dawn raids yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز هزاران پوند مواد مخدر به ارزش مواد مخدر کشف و ضبط شد
[ترجمه گوگل]هزاران پوند ارزش مواد مخدر در روزهای عذاب کشیده شده است
[ترجمه گوگل]هزاران پوند ارزش مواد مخدر در روزهای عذاب کشیده شده است
17. An attack of paralysis seized him.
[ترجمه ترگمان]حمله ای از فلجی بر او چیره شد
[ترجمه گوگل]حمله فلج او را گرفت
[ترجمه گوگل]حمله فلج او را گرفت
18. They have anticipated us and seized the bridge.
[ترجمه ترگمان]آن ها ما را پیش بینی کرده و پل را تصرف کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها ما را پیش بینی کرده اند و پل را گرفته اند
[ترجمه گوگل]آنها ما را پیش بینی کرده اند و پل را گرفته اند
19. I seized him by the collar.
[ترجمه ترگمان]یقه او را گرفتم
[ترجمه گوگل]او را با یقه گرفتم
[ترجمه گوگل]او را با یقه گرفتم
پیشنهاد کاربران
قاپیدن، باعجله برداشتن چیزی
دستگیر کردن، حمله کردن
توقیف کرد
به تصرف در اوردن
آلبوم مهدیار آقاجانی که معنیش میشه غصب شده
گرفته گی ( در ماشین )
برداشتن
استفاده کردن
کلمات دیگر: