کلمه جو
صفحه اصلی

brain stem

انگلیسی به انگلیسی

• part of the brain connecting the spinal cord with the forebrain and cerebrum, the hindbrain midbrain and central structures of the forebrain
(anatomy) part of the lower brain that resembles a stem and connects the brain to the spinal cord

جملات نمونه

1. The Gateway itself is situated deep in the brain stem.
[ترجمه ترگمان]خود دروازه در اعماق مغز قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]دروازه خود را عمیق در ساقه مغز قرار دارد

2. For a diagnosis of brain stem death irremediable structural brain damage should be present.
[ترجمه ترگمان]برای تشخیص فوت سلول های مغزی، آسیب مغزی structural، باید در حال حاضر وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای تشخیص مرگ مغز مغز، آسیب مغزی ساختاری قابل جبران باید وجود داشته باشد

3. Two thumbtack-size patches of neurons located on the brain stem are particularly loaded with adenosine receptors.
[ترجمه ترگمان]دو بخش بزرگ از نورون ها که در ساقه مغز قرار گرفته اند به ویژه با گیرنده های adenosine بار شده اند
[ترجمه گوگل]دو تکه تکه تکه کوچک از نورون های واقع شده در ساقه مغز به ویژه با گیرنده های آدنوزین بارگذاری می شوند

4. His head injury had damaged his brain stem.
[ترجمه ترگمان]جراحت سرش به ساقه مغزش آسیب رسانده بود
[ترجمه گوگل]آسیب سر به مغز مغز او آسیب رساند

5. Many neurologic disorders affecting the brain stem, cerebellum, and spinal cord posterior column may cause dizzy sensations.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اختلالات عصبی که بر ساقه مغز، مخچه و ستون فقرات نخاع تاثیر می گذارند ممکن است باعث ایجاد احساس سرگیجه شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اختلالات عصبی که در مغز، مغز و ستون فقرات نخاعی موثر هستند، ممکن است موجب سرگیجه شوند

6. The cerebellum, atop the brain stem, has many more, thanks to so many little granule cell neurons.
[ترجمه ترگمان]مخچه، بالای ساقه مغز، خیلی بیشتر از تعداد زیادی از نورون های سلول granule دارد
[ترجمه گوگل]مغز استخوان، در بالای ساقه مغز، به لطف بسیاری از نورون های سلولی کمی گرانول، بسیار بیشتر است

7. Objective: Research primary brain stem damage CT drafts the elephant.
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیقات اولیه ساقه مغز، فیل ها را به جریان می اندازد
[ترجمه گوگل]اهداف تحقیق اولیه آسیب مغز شاخۀ مغز CT فیلد را طراحی می کند

8. Retrograde tracing revealed that regenerated axons originated from brain stem nuclei, including red nucleus, locus coeruleus, raphe nucleus, vestibular nucleus, and reticular formation.
[ترجمه ترگمان]ردیابی Retrograde آشکار می کند که آکسون ها regenerated از هسته های ساقه مغز نشات می گیرند، از جمله هسته قرمز، هسته locus، هسته raphe، و شکل گیری reticular
[ترجمه گوگل]ردیابی Retrograde نشان داد که آگونم های بازسازی شده از هسته مغز مغز، از جمله هسته قرمز، locus coeruleus، هسته رافه، هسته وستیبول، و شکل گیری رتیکولار منشاء گرفته شده است

9. Objective To supply brain stem rostral anatomy space parameter for neuroendoscopic key hole operation.
[ترجمه ترگمان]هدف برای ساقه مغز، پارامتر فضای کالبد شکافی برای عملیات سوراخ کلید neuroendoscopic
[ترجمه گوگل]هدف ارائه پارامتر فضایی آناتومی ساقه مغز ریشه در عملکردهای سوراخ کلید عصبی مرکزی

10. Encephalorrhagia and the brain stem dies and so on diseases, in the male is also very common in the wholesale market.
[ترجمه ترگمان]Encephalorrhagia و ساقه مغز می میرند و بنابراین بر روی بیماری ها، در مردان نیز در بازار عمده فروشی بسیار رایج است
[ترجمه گوگل]Encephalorrhagia و ساقه مغز می میرد و به همین ترتیب بیماری ها، در مردان نیز در بازار عمده فروشی رایج است

11. The macroscopic anatomy of the cerebellum and the brain stem of the Chinese buffalo was studied in detail.
[ترجمه ترگمان]آناتومی ماکروسکوپی مخچه و ساقه مغز بوفالو چینی به طور مفصل مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آناتومی ماکروسکوپی مخچه و ساقه مغز بوفالو چینی به طور دقیق مورد مطالعه قرار گرفت

12. They found that some cells in the brain stem produce electrochemical signals only during REM sleep.
[ترجمه ترگمان]آن ها دریافتند که برخی از سلول ها در ساقه مغز تنها در طول خواب REM، سیگنال های الکترو شیمیایی تولید می کنند
[ترجمه گوگل]آنها دریافتند که برخی از سلولهای مغز، سیگنالهای الکتروشیمیایی را در طول خواب REM تولید می کنند

13. Measure the audition threshold change of the brain stem audition area evoked potential; and the content of the glucose and pyruvic acid in the cochlea were measured after the end of treatment.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری آستانه در آزمون ورودی در ناحیه audition، پتانسیل لازم را دارد؛ و محتوای گلوکز و اسید pyruvic در حلزون گوش بعد از پایان درمان اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]اندازه گیری تغییر آستانه شنوایی ناحیه ساطع مغز موجب ایجاد پتانسیل می شود و محتوای گلوکز و اسید پریوووا در حلزون پس از پایان درمان اندازه گیری شد

14. This input is fed to certain parts of the brain stem and filtered.
[ترجمه ترگمان]این ورودی به قسمت های خاصی از ساقه مغز داده می شود و فیلتر می شود
[ترجمه گوگل]این ورودی به قسمت های خاصی از ساقه مغز تغذیه می شود و فیلتر می شود

15. Damage to a visual area in the brainstem, the superior colliculus, had the reverse effect.
[ترجمه ترگمان]آسیب به یک ناحیه بصری در the، the برتر، اثر معکوس داشت
[ترجمه گوگل]آسیب به ناحیه بصری در مغز ساقه، colliculus برتر، اثر معکوس داشت

16. The need to determine whether the patient has suffered brain-stem death arises only if the patient is on a ventilator.
[ترجمه ترگمان]نیاز به مشخص کردن اینکه آیا بیمار از مرگ ناشی از مغز رنج می برد یا نه تنها در صورتی رخ می دهد که بیمار به دستگاه تنفس وصل شود
[ترجمه گوگل]نیاز به تعیین اینکه آیا بیمار دچار مرگ مغز می شود، تنها در صورتی اتفاق می افتد که بیمار در معرض تهویه قرار گیرد

17. Neurological complications mainly presented as brainstem encephalitis (8 4%), and the most common symptoms included fatigue (100%), myoclonic jerks(8 4%), Vomiting(5 6%), irritation (50%).
[ترجمه ترگمان]مشکلات عصبی عمدتا به شکل encephalitis brainstem (۸ % %)، و شایع ترین علائم عبارتند از خستگی (۱۰۰ %)، myoclonic (۸ %)، vomiting (۵ %)، خارش (۵۰ %)
[ترجمه گوگل]عوارض عصبی به طور عمده به عنوان آنسفالیت بافتی (4/8 درصد) و شایع ترین نشانه ها عبارتند از: خستگی (100٪)، تنگی میوکلونیک (8 4٪)، استفراغ (6/5٪)، تحریک (50٪)

18. Aim: To explore the value of localization of brainstem auditory evoked potentials(BAEP) in the diagnosis of vestibular system vertigo.
[ترجمه ترگمان]هدف: کاوش در مورد ارزش محلی سازی پتانسیل evoked شنوایی (BAEP)در تشخیص سرگیجه سیستم دهلیزی
[ترجمه گوگل]هدف از انجام این مطالعه بررسی ارزش تشخیص سرطان پستان در سیستم شنوایی مغزی (BAEP) می باشد

19. Which of the following statements concerning the brainstem reticular formation is NOT true?
[ترجمه ترگمان]کدام یک از گزاره های زیر در مورد تشکیل reticular brainstem درست نیست؟
[ترجمه گوگل]کدامیک از اظهارات زیر در رابطه با شکل گیری بافتی مغز استخوان درست نیست؟

20. The differential diagnosis of brainstem tumor for a patient with this age includes astrocytoma, intramedullary ependymoma, medulloblastoma and choroid plexus papilloma.
[ترجمه ترگمان]تشخیص تفاوت تومور brainstem برای یک بیمار با این سن شامل astrocytoma، intramedullary ependymoma، medulloblastoma و شبکه کوروئید به نام papilloma است
[ترجمه گوگل]تشخیص افتراقی تومور مغزی در بیماران مبتلا به این سن شامل آستروسیتوم، اپندیموم اینترامدولاری، مدوللوبلاستوما و پاپیلوم عصبی کورئید می شود

21. But Derek, called DJ, suffered a severe brainstem injury.
[ترجمه ترگمان]، اما \"درک\"، به \"دی جی\" زنگ زد از آسیب شدید آسیب دید
[ترجمه گوگل]اما درک، به نام DJ، دچار آسیب شدید مغزی شد

22. This sagittal section of brain demonstrates a large brainstem glioma. Most gliomas are astrocytomas.
[ترجمه ترگمان]این بخش سهمی مانند مغز یک glioma بزرگ brainstem را نشان می دهد اکثر gliomas ها astrocytomas هستند
[ترجمه گوگل]این بخش سفتی مغزی یک گلیوم بزرگی بزرگ را نشان می دهد اکثر گلیومها آستروسیتوم هستند

23. Brainstem auditory evoked potential (BAEP) is of important significance in neurology and audiology.
[ترجمه ترگمان]brainstem evoked شنیداری، از اهمیت ویژه ای در مغز و مغز برخوردار است
[ترجمه گوگل]شنوایی مغز استخوان بالقوه (BAEP) اهمیت ویژه ای در نورولوژی و شنوایی دارد

24. At the gross anatomical level the optic tract can be seen to terminate in a number of discrete relays in the brainstem.
[ترجمه ترگمان]در سطح تشریحی ناخالص، دستگاه بینایی را می توان دید که در تعدادی از رله های گسسته در the به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]در سطح آناتومیک ناخوشایند، در برخی از رله های گسسته در مغز می توان از دستگاه های نوری استفاده کرد

25. The laterodorsal tegmentum (LDT) neurons supply most of the cholinergic tone to the brainstem and diencephalon necessary for physiological arousal.
[ترجمه ترگمان]نورون های laterodorsal (LDT)اغلب لحن cholinergic را به the و diencephalon مورد نیاز برای برانگیختگی فیزیولوژیکی، تامین می کنند
[ترجمه گوگل]نورونهای لنفاوی بعد از زایمان (LDT) اغلب تون کولینرژیک را به مغز و خونی که برای تحریک فیزیولوژیک ضروری است فراهم می کند

26. Objective To evaluate the damage of hyperbilirubinemia to brain and hearing by brainstem audio electric potential (BAEP) screening in neonates with hyperbilirubinemia but without kernicterus.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی آسیب of به مغز و شنیدن اثر پتانسیل الکتریکی brainstem (BAEP)در neonates با hyperbilirubinemia اما بدون kernicterus
[ترجمه گوگل]هدف بررسی غربالگری هیپربیلیوبینمی به مغز و شنوایی با پتانسیل الکتریکی بالقوه صوتی مغز (BAEP) در نوزادان با هیپربیلیوبینمی، اما بدون کرانچیتروس

27. Objective To explore the skill for microsurgical removal for acoustic neuromas using brainstem auditory evoked potential and electromyography.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی مهارت حذف microsurgical برای neuromas صوتی با استفاده از brainstem evoked auditory و electromyography
[ترجمه گوگل]هدف: برای کشف مهارت حذف میکروی جراحی برای نروماتیک صوتی با استفاده از پتانسیل فراوانی شنوایی مغز و الکترومیوگرافی

28. These findings demonstrate the varied involvement of peripheral hearing and central brainstem functions in the neurotoxicity of neonatal hyperbilirubinemia.
[ترجمه ترگمان]این یافته ها، نشان دهنده دخالت متغیر شنوایی حاشیه ای و عملکردهای brainstem مرکزی در the of نوزادی می باشد
[ترجمه گوگل]این یافته ها نشان می دهد که دخالت متنوع شنوایی محیطی و عملکرد مغز مرکزی در عصبی عضلانی هیپربیلیوبینمی نوزادان است

پیشنهاد کاربران

ساقه مغزی ( در بخش خلفی مغز قرار دارد که به طناب نخاعی میپوندد )

ساقه مغز

تنه مغز

The brain is traditionally divided into three parts, the hindbrain, the midbrain, and the forebrain.
The hindbrain or brain stem consists of three parts.
ساقه ی مغز

The brain stem and cerebellum show no abnormal changes in signal characteristics


کلمات دیگر: