کلمه جو
صفحه اصلی

interested

معنی : علاقمند، ذینفع، ذیعلاقه
معانی دیگر : دلبسته، دارای دلبستگی، ذی حق، کنجکاو، علاقه مندذینفع، مایل، مغرضانه، غر­الود، غر­امیز

انگلیسی به فارسی

دلبسته،علاقه مند ذینفع،مایل،مغرضانه،غرض الود،غرض آمیز

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: interestedly (adv.), interestedness (n.)
• (1) تعریف: having or showing curiosity, concern, or attention.
• متضاد: disinterested, indifferent, uninterested
• مشابه: fascinated, intrigued
- I've always been interested in astronomy.
[ترجمه نیا] من همیشه ب نجوم علاقه مند هستم
[ترجمه 00] من همیشه به ستاره شناسی علاقه مند هستم.
[ترجمه ترگمان] من همیشه به ستاره شناسی علاقه مند بودم
[ترجمه گوگل] من همیشه در نجوم علاقه مند هستم
- He tries to tell her his problems, but she's just not interested.
[ترجمه ترگمان] سعی می کند مشکلات خودش را به او بگوید، اما او علاقه ای به این کار ندارد
[ترجمه گوگل] او تلاش می کند به او مشکلات خود را بگوید، اما او فقط علاقه مند نیست
- When she writes, she's not interested in punctuating properly.
[ترجمه ترگمان] وقتی که اون نامه مینویسه اصلا به حرف زدن من علاقه نداره
[ترجمه گوگل] هنگامی که او می نویسد، او علاقه مند به نشانه گذاری درست نیست
- Tomorrow is the last day for interested students to sign up as volunteer tutors.
[ترجمه ترگمان] فردا آخرین روز برای دانشجویان علاقمند است که به عنوان مربی داوطلب ثبت نام کنند
[ترجمه گوگل] فردا آخرین روز برای دانش آموزان علاقه مند به ثبت نام به عنوان معلمان داوطلب می باشد
• (2) تعریف: having a claim, personal involvement, or monetary share.
• متضاد: detached, disinterested
- The interested parties were gathered together for the reading of the will.
[ترجمه ترگمان] طرف های علاقه مند برای قرائت وصیت نامه گرد هم آمدند
[ترجمه گوگل] احزاب علاقه مند برای خواندن اراده جمع شدند
• curious, fascinated; concerned, involved; having a share or stake in something; motivated by self-interest
if you are interested in something, you think it is important or worthwhile and you want to know more about it or want to develop it further.
an interested party or group of people is affected by or involved in a particular event or situation.
see also interest.

مترادف و متضاد

علاقمند (صفت)
attached, fond, interested, concerned
ذینفع (صفت)
beneficiary, interested
ذیعلاقه (صفت)
interested

concerned, curious

Synonyms: absorbed, affected, attentive, attracted, awakened, biased, caught, drawn, eat sleep and breathe, engrossed, enticed, excited, fascinated, fired, gone, hooked, implicated, impressed, inspired, inspirited, intent, into, involved, keen, lured, moved, obsessed, occupied, on the case, open, partial, partisan, predisposed, prejudiced, responsive, roused, sold, stimulated, stirred, struck, sympathetic, taken, touched

Antonyms: apathetic, disinterested, incurious, unconcerned

جملات نمونه

1. interested in bird life
علاقه مند به زندگی پرندگان
2. are you interested in learning english?
علاقه به یادگیری انگلیسی داری ؟
3. he is interested in doing, not talking
او اهل عمل است نه حرف.
4. he is interested in meeting you
او علاقمند به ملاقات شماست.
5. he was interested in going, but his wife was lackadaisical
او مشتاق رفتن بود ولی زنش بی میل بود.
6. his offer interested me
پیشنهاد او توجه مرا جلب کرد.
7. after retirement, he interested himself in stamp collecting
پس از بازنشستگی خود را با گردآوری تمبر سرگرم کرد.
8. he is keenly interested in seeing you
او خیلی مشتاق دیدار شماست.
9. he is mainly interested in money
بیشتر علاقه ی او به پول است.
10. he is more interested in the now than in the future
او به حال بیشتر توجه دارد تابه آینده.
11. he is not interested in distinctions between philosophical schools
او علاقه ای به تمایزات مکاتب فلسفی ندارد.
12. he was chiefly interested in buying rugs
او بیشتر مشتاق خریدن فرش بود.
13. he was more interested in serving the mighty than the poor
او بیشتر علاقمند بود که به توانگران کمک کند تا به مسکینان
14. he was only interested in wrestling and crew
او فقط به کشتی گیری و پاروزنی علاقمند بود.
15. i am more interested in facts than in different people's opinions
من به واقعیات بیشتر اهمیت می دهم تا نظریات اشخاص مختلف.
16. i am not interested in your carpet; moreover, i can't afford it
علاقه ای به فرش شما ندارم ; علاوه بر این،استطاعت آن را هم ندارم.
17. one of the interested parties
یکی از طرف های ذی علاقه
18. our shop is interested in your business
مغازه ی ما مشتاق خرید از سوی شماست.
19. she was mildly interested
او کمی علاقمند بود.
20. they were only interested in spreading the gospel of communism
آنها فقط علاقمند بودند که مرام کمونیسم را رواج بدهند.
21. to be half interested
تا حدی علاقمند بودن
22. we are especially interested in meeting him
به ویژه مشتاق دیدار او هستیم.
23. a certain person is interested in buying that house
فرد به خصوصی مایل به خرید آن خانه است.
24. actually, he was not interested in coming
واقعا علاقه ای به آمدن نداشت.
25. what sport are you interested in?
به چه ورزشی علاقه مند هستید؟
26. her enthusiasm made everyone else interested
شور و شوق او دیگران را جملگی به شوق آورد.
27. the bucolic atmosphere of arcata interested john and his family
محیط روستایی شهر ارکیتا جان و خانواده اش را جذب کرد.
28. those young people seemed alive and interested
آن جوانان سرزنده و مشتاق به نظر می آمدند.
29. aside from sports, what else are you interested in?
به غیر از ورزش به چه چیز دیگری علاقمندی ؟
30. free housing was the carrot with which they interested employees to go south
خانه ی مجانی انگیزه ای بود که با آن کارمندان را به رفتن به جنوب راغب می کردند.
31. it is amply clear that he is not interested in buying the house
پرواضح است که مایل به خرید خانه نیست.
32. the bottom line is that he is not interested in the job
حرف آخر این است که به این شغل علاقه ای ندارد.
33. his yawning made it obvious that he was not interested
دهان دره ی او آشکار کرد که علاقمند نیست.
34. it was clear to her that they were not interested
برایش آشکار بود که علاقمند نیستند.
35. the short of it is, they are no longer interested
خلاصه ی مطلب این است که آنها دیگر علاقه مند نیستند.
36. to tell you the truth i am not so interested
راستش را بخواهی چندان علاقه مند نیستم.
37. if he dosen't show up, i'll presume he is not interested in buying the house
اگر نیاید چنین خواهم انگاشت که به خرید خانه علاقه ندارد.
38. cyrus always steers the conversation into subjects in which he is interested
سیروس همیشه صحبت را به مطالب مورد علاقه ی خودش می کشاند.
39. she neither came nor called; it follows that she is not interested
او نه آمد و نه تلفن زد; بنابراین علاقه ای ندارد.

one of the interested parties

یکی از طرف‌های علاقه‌مند( دلبسته)

He is interested in meeting you.

او علاقه‌مند به ملاقات شماست.

پیشنهاد کاربران

مشتاق
شامل شدن - مرتبط بودن
interested به معنی علاقمند بودن و مشتاق بودن
I'm interested in making a robot. What do you think is robot for you
؟
تازگیا من به ربات درست کردن علاقه مند شدم نظر تو چی هست یه ربات از تو هم بسازیم
خواهان - نیازمند به - خواستن
علاقه مند بودن_مشتاق☆♡~_~
A famous singer may be interested in you
باحال

مشتاق
باحال

علاقه مند بودن
Interested:علاقه مند دلالت بر احساس یک فرد
Interstingt:جالب دلالت بر حالت و موقیت اتفاقات و چیزها
You can attract my attention شما میتوانید نظرمن را به خود جلب کنید
I'm a little interested in you
مشتاق - مایل - راغب - علاقه مند بودن
Are you interested in making some extra cash
علاقه مند
علاقمند
مشتاق
کلمات دیگر: