کلمه جو
صفحه اصلی

be familiar with

انگلیسی به انگلیسی

• knows one's way around an issue, be well-versed at, be an expert on/at

جملات نمونه

1. Before you start your own business you should be familiar with the government's rules and regulations.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه کسب وکار خود را شروع کنید باید با قوانین و مقررات دولت آشنا باشید
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه کسب و کار خود را شروع کنید باید با قوانین و مقررات دولت آشنا شوید

2. By now you will be familiar with the one-way system in the centre of town.
[ترجمه ترگمان]تا کنون با سیستم یک طرفه در مرکز شهر آشنا خواهید بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شما با سیستم یک طرفه در مرکز شهر آشنا خواهید شد

3. Everyone must be familiar with the old favourite among roses, Crystal Palace.
[ترجمه ترگمان]همه باید با مورد محبوب قدیمی در میان رزه ای سرخ و کریستال آشنا باشند
[ترجمه گوگل]هر کس باید با مورد علاقه قدیمی در گل رز، Crystal Palace آشنا باشد

4. His fans would already be familiar with Caroline.
[ترجمه ترگمان]fans هم با کارولین آشنایی داشتند
[ترجمه گوگل]طرفداران او در حال حاضر با کارولین آشنا هستند

5. He does not seem to be familiar with research which might have strengthened his own arguments.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که او با تحقیقاتی که ممکن است استدلالات شخصی خود را تقویت کند، آشنا باشد
[ترجمه گوگل]او به نظر نمی رسد با تحقیق آشنا باشد که ممکن است استدلال های خود را تقویت کند

6. Specialists in the field will be familiar with much of the material reviewed here and may wish to pass over it quickly.
[ترجمه ترگمان]متخصصان در این زمینه با مطالب مورد بررسی در اینجا آشنا خواهند شد و ممکن است بخواهند به سرعت از آنجا عبور کنند
[ترجمه گوگل]متخصصین در این زمینه با بسیاری از مواد مورد بررسی در اینجا آشنا هستند و ممکن است مایل به انتقال سریع آن باشند

7. Surely they must be familiar with his writing?
[ترجمه ترگمان]مسلما باید با نوشتن او آشنا باشند؟
[ترجمه گوگل]مطمئنا آنها باید با نوشتنش آشنا باشند؟

8. In such situations, accountants need to be familiar with full life-cycle costing based on the experience-curve concept.
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایطی، حسابداران باید با \"هزینه یابی چرخه زندگی\" آشنا باشند که براساس مفهوم منحنی تجربه است
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی، حسابداران باید با هزینه کل دوره عمر با توجه به مفهوم منحنی تجربه، آشنا باشند

9. He'd read the script and already seemed to be familiar with Joyce's published material.
[ترجمه ترگمان]او فیلمنامه را خوانده بود و به نظر می رسید با مطالب منتشر شده جویس آشنا است
[ترجمه گوگل]او این اسکریپت را خوانده و به نظر میرسد با مطالب منتشر شده جویس آشناست

10. All managers who oversee departmental supervisors should be familiar with office procedures and equipment.
[ترجمه ترگمان]تمام مدیرانی که نظارت بر ناظران دپارتمانی را سرپرستی می کنند باید با رویه های اداری و تجهیزات اداری آشنا باشند
[ترجمه گوگل]تمام مدیران که نظارت بر نظارت های اداری را دارند، باید با روش های اداری و تجهیزات آشنا باشند

11. Your opponent will be familiar with these going rates and it may be possible to settle costs advantageously on this basis.
[ترجمه ترگمان]رقیب شما با این نرخ جریان آشنا خواهد بود و ممکن است این قیمت را به قیمت مناسب تسویه کند
[ترجمه گوگل]حریف شما با این نرخ های آشنایی آشنا خواهد بود و ممکن است هزینه های مناسب را براساس این مبنا تنظیم کنید

12. Many readers will also be familiar with demonstrations of production of electric power by tapping the energy of winds and tides.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خوانندگان با استفاده از انرژی باد و جزر و مد، با نمایش قدرت برق آشنا خواهند شد
[ترجمه گوگل]بسیاری از خوانندگان همچنین با تظاهرات تولید برق با بهره گیری از انرژی باد و جزر و مد آشنا می شوند

13. You must know the rules and be familiar with standard market terminology.
[ترجمه ترگمان]شما باید قوانین را بشناسید و با اصطلاحات بازار استاندارد آشنا باشید
[ترجمه گوگل]شما باید قوانین را بشناسید و با اصطلاحات تجاری استاندارد آشنا شوید

14. To be familiar with the concept, significance of the respiration, respiratory process (external respiration, gas transport and internal respiration).
[ترجمه ترگمان]برای آشنایی با این مفهوم، اهمیت تنفس، فرآیند تنفسی (تنفس بیرونی، انتقال گاز و تنفس داخلی)
[ترجمه گوگل]برای شناخت مفهوم، اهمیت تنفس، روند تنفسی (تنفس خارجی، حمل و نقل گاز و تنفس داخلی)

15. Be familiar with the robot ( automotive assembly ) production line. Good with hands, staidness, carefulness, good patience.
[ترجمه ترگمان]برای خط تولید ربات (مونتاژ خودرو)آشنا باشید خوب، خوب، مراقبت، مراقبت، صبر و شکیبایی
[ترجمه گوگل]با خط تولید ربات (مونتاژ خودرو) آشنا شوید خوب با دست، استدلال، مراقب، صبر خوب است

پیشنهاد کاربران

Familiar with آشنا بودن با . تبحر داشتن با . وارد به کاری بودن یا آشنا بودن بلد بودن. در کار دستی وفکری. . وذهنی . . . . . . آشنا یی داشتن با یک محل عامیانه آشنا یا بلد یا تبحر وارد بودن چیزی یا کا ری را

آشنا بودن با چیزی

خودمونی شدن



کلمات دیگر: