(انگلیس) صبحانه (متشکل از جو دوسر بو داده و سیب و کشمش و غیره)
muesli
(انگلیس) صبحانه (متشکل از جو دوسر بو داده و سیب و کشمش و غیره)
انگلیسی به فارسی
(انگلیس) صبحانه (متشکل از جو دوسر بو داده و سیب و کشمش و غیره)
مسیلی
انگلیسی به انگلیسی
• (swiss) breakfast cereal mixed with nuts and dried fruit
muesli is a mixture of nuts, dried fruit, and grains that you eat for breakfast with milk or yoghurt.
muesli is a mixture of nuts, dried fruit, and grains that you eat for breakfast with milk or yoghurt.
جملات نمونه
1. Granola is a lot like muesli, only crunchier.
[ترجمه ترگمان]Granola خیلی شبیه muesli، فقط crunchier
[ترجمه گوگل]گرانولا بسیار شبیه موزلی است، فقط شکننده تر
[ترجمه گوگل]گرانولا بسیار شبیه موزلی است، فقط شکننده تر
2. Even some brands of muesli contain up to 25 percent sugar.
[ترجمه ترگمان]حتی برخی از مارک های of ۲۵ تا ۲۵ درصد قند دارند
[ترجمه گوگل]حتی برخی از مارک های موسلی حاوی 25 درصد قند هستند
[ترجمه گوگل]حتی برخی از مارک های موسلی حاوی 25 درصد قند هستند
3. A healthy breakfast is served, consisting of home-made muesli, live yogurt, wholemeal bread and free-range eggs.
[ترجمه ترگمان]صبحانه سالم شامل ماست خانگی، ماست زنده، ماست نان wholemeal و تخم مرغ آزاد است
[ترجمه گوگل]یک صبحانه سالم خدمت می کند، شامل مسیلی خانگی، ماست زنده، نان کیک نان و تخم مرغ آزاد است
[ترجمه گوگل]یک صبحانه سالم خدمت می کند، شامل مسیلی خانگی، ماست زنده، نان کیک نان و تخم مرغ آزاد است
4. Good low-fat ways to start the day include: Muesli, with skimmed or semi-skimmed milk.
[ترجمه ترگمان]روش های بسیار کمی برای شروع روز عبارتند از: muesli، با یک شیر ساده یا نیمه دور
[ترجمه گوگل]راه های کم چرب خوب برای شروع روز شامل: موسی، با شیر بدون چربی یا نیمه مرطوب
[ترجمه گوگل]راه های کم چرب خوب برای شروع روز شامل: موسی، با شیر بدون چربی یا نیمه مرطوب
5. Try making your own muesli rather than buying well-known brands.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به جای خریدن مارک های معروف، muesli خود را درست کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید موزلی خود را به جای خرید مارک های شناخته شده سعی کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید موزلی خود را به جای خرید مارک های شناخته شده سعی کنید
6. Yoghurt Muesli is a unique product with a crisp bite aimed at the many consumers who eat yoghurt with muesli.
[ترجمه ترگمان]Yoghurt muesli یک محصول منحصر به فرد با گاز crisp با هدف مصرف کنندگان بسیاری است که ماست را با muesli مصرف می کنند
[ترجمه گوگل]ماست موسلی یک محصول منحصر به فرد با یک نیش ترد است که هدف آن بسیاری از مصرف کنندگان است که ماست را با ماستی می خورند
[ترجمه گوگل]ماست موسلی یک محصول منحصر به فرد با یک نیش ترد است که هدف آن بسیاری از مصرف کنندگان است که ماست را با ماستی می خورند
7. Breakfast is tea and muesli, the muesli made with hot water and milk powder.
[ترجمه ترگمان]صبحانه، چای و قهوه است و muesli با آب داغ و پودر شیر تهیه می شود
[ترجمه گوگل]صبحانه چای و موسلی است، موزلی با آب گرم و پودر شیر ساخته شده است
[ترجمه گوگل]صبحانه چای و موسلی است، موزلی با آب گرم و پودر شیر ساخته شده است
8. Mix the muesli with sugar, then spoon on to the nectarines and replace under the heat for a further 3 minutes.
[ترجمه ترگمان]خمیر دندان را با شکر مخلوط کنید، سپس قاشق را روی the بریزید و برای ۳ دقیقه دیگر زیر حرارت تعویض کنید
[ترجمه گوگل]مخلوط مسیلی با شکر، سپس قاشق را روی نکتاراینها اضافه کنید و برای مدت 3 دقیقه زیر حرارت قرار دهید
[ترجمه گوگل]مخلوط مسیلی با شکر، سپس قاشق را روی نکتاراینها اضافه کنید و برای مدت 3 دقیقه زیر حرارت قرار دهید
9. Here's why: Because the muesli (low-GI) breakfast was more slowly digested, it didn't spike blood-glucose levels as high as the cornflake (high-GI) breakfast did.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است: از آنجا که صبحانه muesli (GI پایین GI پایین)به کندی هضم شد، سطح گلوکز خون بالا رفت تا وقتی که صبحانه cornflake (GI بالا)بالا رفت
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که: از آنجا که صبحانه مازولی (کم GI) صبحانه به آرامی هضم شد، سطح قند خون به اندازه دانه یونجه (GI) صبحانه افزایش نیافت
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که: از آنجا که صبحانه مازولی (کم GI) صبحانه به آرامی هضم شد، سطح قند خون به اندازه دانه یونجه (GI) صبحانه افزایش نیافت
10. Like raw muesli but more calories, more fat and not as good for you.
[ترجمه ترگمان]مانند muesli خام، کالری بیشتر، چربی بیشتر و نه برای شما
[ترجمه گوگل]مثل موزیلی خام اما بیشتر کالری، بیشتر چربی و نه برای شما خوب است
[ترجمه گوگل]مثل موزیلی خام اما بیشتر کالری، بیشتر چربی و نه برای شما خوب است
11. The first breakfast (muesli) was a low-glycemic-index (GI) meal, the second was a high-GI meal.
[ترجمه ترگمان]اولین صبحانه (muesli)یک وعده غذایی در سطح پایین (GI -)بود، دومین وعده غذایی دارای GI بالا بود
[ترجمه گوگل]اولین صبحانه (موسلی) یک وعده کم گلیسمی (GI) بود، دومین وعده غذای بالا بود
[ترجمه گوگل]اولین صبحانه (موسلی) یک وعده کم گلیسمی (GI) بود، دومین وعده غذای بالا بود
12. Atkins, however, says people must ditch the muesli and start tucking into bacon and eggs.
[ترجمه ترگمان]با این حال، Atkins می گویند که مردم باید the را بردارند و شروع به جمع کردن گوشت و تخم مرغ بکنند
[ترجمه گوگل]اتکینز، با این حال، می گوید مردم باید مسیل را راندند و شروع به خوردن گوشت گاو و تخم مرغ می کنند
[ترجمه گوگل]اتکینز، با این حال، می گوید مردم باید مسیل را راندند و شروع به خوردن گوشت گاو و تخم مرغ می کنند
13. The man who eats muesli lives next to the one who keeps cats.
[ترجمه ترگمان]مردی که muesli را می خورد کنار کسی که گربه ها را نگه می دارد زندگی می کند
[ترجمه گوگل]مردی که موزلی را می خورد، در کنار کسی است که گربه ها را نگه می دارد
[ترجمه گوگل]مردی که موزلی را می خورد، در کنار کسی است که گربه ها را نگه می دارد
14. He only had a bowl of muesli for breakfast.
[ترجمه ترگمان]او فقط یک کاسه سوپ برای صبحانه خورده بود
[ترجمه گوگل]او فقط یک کاسه موزلی برای صبحانه داشت
[ترجمه گوگل]او فقط یک کاسه موزلی برای صبحانه داشت
15. Muesli bars. The majority are high fat, high-sugar, high-calorie crap.
[ترجمه ترگمان]میله های زندان اکثر آن ها چربی بالا، شکر بالاست، و کالری بالایی دارند
[ترجمه گوگل]موسلی می خورد اکثریت قندهای با چربی بالا، قند بالا و چربی بالا هستند
[ترجمه گوگل]موسلی می خورد اکثریت قندهای با چربی بالا، قند بالا و چربی بالا هستند
پیشنهاد کاربران
موزلی، غذای صبحانه ترکیبی از غلات، انواع فندقه ها ( آجیل ) و میوه های خشک شده
muesli ( تغذیه )
واژه مصوب: قوّتوک
تعریف: غذایی کامل و متعادل و غنی از کلسیم و فسفر و دیگر عناصر کمیاب و ویتامین ها
واژه مصوب: قوّتوک
تعریف: غذایی کامل و متعادل و غنی از کلسیم و فسفر و دیگر عناصر کمیاب و ویتامین ها
کلمات دیگر: