کلمه جو
صفحه اصلی

apprehensively


بانگرانی

انگلیسی به فارسی

با نگرانی


متاسفانه، با نگرانی


انگلیسی به انگلیسی

• fearfully, worriedly, in a concerned manner

جملات نمونه

1. 'What's wrong?' I asked apprehensively.
[ترجمه ترگمان]مشکل چیه؟ با نگرانی پرسیدم
[ترجمه گوگل]'مشکل چیه؟' پرسیدم: از نظر بدنی

2. They looked at each other apprehensively.
[ترجمه ترگمان]آن ها با نگرانی به هم نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها به شدت به یکدیگر نگاه کردند

3. The four gathered in the farmhouse kitchen apprehensively.
[ترجمه ترگمان]چهار نفر با دلواپسی در آشپزخانه خانه جمع شدند
[ترجمه گوگل]چهار تن از آنها در آشپزخانه مزرعه متضرر شدند

4. She shivered and watched Mrs Frizzell apprehensively as the buzz of conversation continued.
[ترجمه ترگمان]او لرزید و خانم Frizzell را با ترس و لرز تماشا کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز شگفت انگیزی لرزید و به خانم فریزل نگاه کرد و گفتگو ادامه داد

5. They looked at me apprehensively when I asked for a drink of cider or wine.
[ترجمه ترگمان]وقتی از شراب سیب یا شراب پرسیدم به من نگاه کردند
[ترجمه گوگل]وقتی من از نوشیدنی سیر یا شراب خواسته بودم به من دلسوز نگاه می کردم

6. I waited apprehensively for him to comment.
[ترجمه ترگمان]با نگرانی منتظر ماندم تا او نظر بدهد
[ترجمه گوگل]من منتظر بودم که او را به اظهار نظر برسانم

7. Situation is very bad, most passenger begins prayer apprehensively to rise.
[ترجمه ترگمان]وضعیت بسیار بد است، اغلب مسافران با دلواپسی نماز می خوانند تا بلند شوند
[ترجمه گوگل]وضعیت بسیار بد است، بیشتر مسافران دعا را به طرز دلهره آور افزایش می دهند

8. Divisions adjustment X apprehensively 4 : How have the personnel wages?
[ترجمه ترگمان]تنظیم بخش های X با دلواپسی ۴: دست مزد کارکنان چطور است؟
[ترجمه گوگل]تقسیم بندی X به طرز وحشیگری 4: چگونه دستمزد کارکنان چگونه است؟

9. He glanced a trifle apprehensively towards the crowded ballroom.
[ترجمه ترگمان]کمی با نگرانی به تالار شلوغ نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او نگاهی بی نظیر به سمت سالن های شلوغ داشت

10. The four poor devils grew pale and glanced apprehensively at one another.
[ترجمه ترگمان]چهار شیطان بیچاره رنگ پریده شدند و با نگرانی به یکدیگر نگاه کردند
[ترجمه گوگل]چهار شیطان فقیر کم رنگ شده اند و به یکدیگر متأثر شده اند

11. The philosopher, who had told me earlier he was a back-sliding Episcopalian, glanced at me apprehensively.
[ترجمه ترگمان]فیلسوف که قبلا به من گفته بود که او یک کلیسای اسقفی sliding است با نگرانی به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]فیلسوف، که پیشتر به من گفته بود، اسقف اعظم عقب است، به من دلگرم نگاه کرد

12. Whitlock used his personal ID card to activate the lift and tapped his foot apprehensively as he waited for it to arrive.
[ترجمه ترگمان]ویت لاک کارت شناسایی شخصی خود را برای فعال کردن آسانسور استفاده کرد و با نگرانی به پایش ضربه زد
[ترجمه گوگل]Whitlock از کارت شناسایی شخصی خود برای فعال کردن آسانسور استفاده کرد و به آرامی با دست هایش به او نگاه کرد

13. He stood for a few moments thinking, and looking apprehensively from one stallion to the other.
[ترجمه ترگمان]چند لحظه ای به فکر فرو رفت و با نگرانی از یک نریان به طرف دیگر نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او برای چند لحظه فکر کرد و به سختی از یک نزاع به سوی دیگر نگاه کرد

14. Cheng Qiao ( alias ) placing jotter and a pen, hurry to apprehensively attended a meeting.
[ترجمه ترگمان]چنگ Qiao (معروف به)قرار دادن jotter و یک قلم را با عجله برای شرکت در یک جلسه ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]چنگ کییائو (نام مستعار) قرار دادن سرنشین و قلم، عجله به مشتاقانه در یک جلسه حضور داشتند

پیشنهاد کاربران

Anxiously


کلمات دیگر: