1. mousy hair
موی قهوه ای و بدنما
2. a mousy cellar
زیرزمین پر از موش
3. The Inspector remembered her as a small, mousy woman, invariably worried.
[ترجمه ترگمان]بازرس به یاد او افتاد که او زنی کوچک اندام و mousy بود که همیشه نگران بود
[ترجمه گوگل]بازرس او را به عنوان یک زن کوچک و مودب به یاد می آورد، همیشه نگران بود
4. He was accompanied by his mousy little wife.
[ترجمه ترگمان]او با همسر mousy همراه بود
[ترجمه گوگل]او با همسر کوچک خود همراه شد
5. His mousy hair, on the other hand, had been eroded by the years.
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی، روی دست دیگر فرسوده شده بود
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، موهای موی او تا سالها از بین رفته است
6. He was a mousy man: long thin strands of hair protruded erratically from under his steel helmet.
[ترجمه ترگمان]موهای بلند و باریکی داشت که از زیر کلاه his به بیرون بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد موی سر بود: رشته های طولانی نازک مو از زیر کلاه فولادی خود بی حرکت بود
7. My own dead-straight mousy fringe and dimpled chin framed my face as it distorted in agony.
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی و چانه اش که از شدت درد به شکل افتاده بود، صورتم را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]من مرده ی مرده ی مرده ی خودم و چانه ی کمرنگ چهره ی من را به شدت تحریف می کردم
8. Selene was a mousy little creature, unlike the radiant Dinah, and with no prospects whatever on the stage.
[ترجمه ترگمان]، \"سلین\" یه موجود کوچیک بود، برخلاف \"Dinah\" و هیچ آینده ای هم روی صحنه نیست
[ترجمه گوگل]Selene یک موجود کوچولوی کوچک بود، بر خلاف داینام تابشی، و هیچ چشم اندازی روی صحنه ندارد
9. The bedsprings squeaked in mousy protest.
[ترجمه ترگمان]تخت bedsprings با صدای جیرجیر مانندی جیرجیر می کرد
[ترجمه گوگل]تختخواب در اعتراض به صدای جیغ کشید
10. I spun around to face a smiling, mousy - haired girl of about twenty.
[ترجمه ترگمان]چرخیدم تا با چهره ای خندان و موهای سیخ سیخی در حدود بیست سال ببینم
[ترجمه گوگل]من به اطراف می چرخید به صورت یک لبخند زدن، موش صفت - دختر با موهای از حدود بیست
11. Nobody could, not with a mousy little person like Melanie.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تونست، نه با یه آدم کوچیک مثل ملانی
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمیتواند، نه با یک شخص کوچک مانند مالانی
12. An'dey thinks dey wants mousy lil gals wid bird's tastes an'no sense at all.
[ترجمه ترگمان]او نا فکر می کنن که اون دخت ره کوچولو می خوان با این پرنده خوشگل به شن
[ترجمه گوگل]An'dey فکر می کند که آیا می خواهد mousy lil gals دشت پرنده ها سلیقه های an'no معنی در همه
13. Noboby could a mousy little person like Melanie.
[ترجمه ترگمان]Noboby میتونه یه ادم کوچولو مثل ملانی پیدا کنه
[ترجمه گوگل]Noboby یک شخص کوچک خشن مانند Melanie بود
14. Why Does Mousy Have a Stomach ache?
[ترجمه ترگمان]چرا Mousy درد معده داره؟
[ترجمه گوگل]چرا Mousy درد معده دارد؟