1. I hope you're not overworking that poor boy.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که اون پسر بیچاره رو گول نزنی
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که این پسر فقیر را نابود نکنید
2. When he started he was just a poor boy from the hood - now he's a multimillionaire.
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به کار کرد، او فقط یک پسر فقیر از کاپوت بود - حالا میلیاردر است
[ترجمه گوگل]وقتی او شروع به کار کرد، فقط یک پسر فقیر از هود بود - اکنون او چندین میلیونر است
3. The poor boy is usually knocked around by his stepfather.
[ترجمه ترگمان]پدر بیچاره معمولا با ناپدری او کنار می زند
[ترجمه گوگل]پسر فقیر معمولا توسط پدربزرگش کشته شده است
4. The poor boy is usually knocked about by his stepfather.
[ترجمه ترگمان]این پسر بیچاره معمولا از طرف ناپدری او به این سو و آن سو می رود
[ترجمه گوگل]پسر فقیر معمولا توسط پدربزرگش دست به گریبان است
5. The poor boy smelled the delicious odour of cooked meat.
[ترجمه ترگمان]پسرک بی نوا بوی مطبوع گوشت پخته را استشمام می کرد
[ترجمه گوگل]پسر فقیر بوی خوشمزه گوشت پخته را بویید
6. The poor boy continued to fight with propriety in these fictions.
[ترجمه ترگمان]پسر بیچاره همچنان در این افسانه ها با ادب و نزاکت به مبارزه ادامه می داد
[ترجمه گوگل]پسر فقیر همچنان در این صحنه ها با اقتدار به مبارزه ادامه داد
7. He was a poor boy from Scarborough, who went to Manchester.
[ترجمه ترگمان]He a بود که به منچستر رفت
[ترجمه گوگل]او یک پسر فقیر از اسکاربرو بود که به منچستر رفت
8. The poor boy has been waiting, so patiently.
[ترجمه ترگمان]پسرک بیچاره منتظر است
[ترجمه گوگل]پسر فقیر منتظر بوده است، بنابراین صبورانه
9. David Copperfield about a poor boy who is mistreated by people that was very sad.
[ترجمه ترگمان]دیوید کاپرفیلد نسبت به پسری فقیر رفتار می کند که خیلی ناراحت است
[ترجمه گوگل]دیوید کاپرفیلد درباره یک پسر فقیر که توسط افراد بدرفتاری شده است بسیار غمگین بود
10. It was cruel of you to frighten the poor boy like that.
[ترجمه ترگمان]این بی رحما نه بود که این پسرک بی نوا را به وحشت انداختی
[ترجمه گوگل]از شما خجالت کشید تا پسر فقیری را مانند آن بترساند
11. Poor boy, she thought, away from his loving home and now dumped with an irritable old man.
[ترجمه ترگمان]باخود اندیشید: بیچاره پسر، دور از عشق او و حالا با یک پیرمرد خشمگین کنار رفت
[ترجمه گوگل]پسر ضعیف، فکر کرد، دور از خانه دوست داشتنی اش بود و حالا با یک پیرمرد تحریک پذیر ریخته می شود
12. Poor boy, he thought his honour required him not to take advantage of my inexperience.
[ترجمه ترگمان]طفلک بیچاره، فکر می کرد عالی جناب به او نیاز دارد که از بی تجربگی من سو استفاده نکند
[ترجمه گوگل]پسر ضعیف، او فکر کرد که افتخار او را ملزم کرده است که از بی تجربگی من استفاده نکند
13. I will about a poor boy who finally becomes a superstar.
[ترجمه ترگمان]من در مورد پسری فقیر خواهم بود که بالاخره یک فوق ستاره می شود
[ترجمه گوگل]من در مورد یک پسر فقیر هستم که در نهایت ستاره ای می شود
14. The poor boy was between the devil and the deep sea. He didn't know how to cope with that.
[ترجمه ترگمان]پسر بیچاره میان شیطان و دریای ژرف قرار داشت او نمی دانست چطور با این قضیه کنار بیاید
[ترجمه گوگل]پسر فقیر بین شیطان و دریا عمیق بود او نمی دانست چگونه با آن برخورد کند
15. The poor boy soon got accustomed to hard work and bad food.
[ترجمه ترگمان]پسر بیچاره به زودی به کاره ای سخت و غذاهای بد عادت کرد
[ترجمه گوگل]پسر فقیر به زودی به کار سخت و مواد غذایی بدل شد