سفت بطور سفت
tensely
سفت بطور سفت
انگلیسی به فارسی
شدید
انگلیسی به انگلیسی
• with strain, with tension
جملات نمونه
1. Her fingers tensely twisted the handle of her bag.
[ترجمه ترگمان]انگشتانش با حالتی عصبی دسته کیفش را پیچیده بود
[ترجمه گوگل]انگشتان دستش را به صورت دسته ای از کیسه ی خود پیچید
[ترجمه گوگل]انگشتان دستش را به صورت دسته ای از کیسه ی خود پیچید
2. She waited tensely for the next bulletin.
[ترجمه ترگمان]او با نگرانی منتظر اعلامیه بعدی بود
[ترجمه گوگل]او به شدت برای بولتن بعدی منتظر بود
[ترجمه گوگل]او به شدت برای بولتن بعدی منتظر بود
3. As the room fell suddenly, tensely silent, he began to walk, to hobble painfully and with difficulty towards Sabine.
[ترجمه ترگمان]وقتی که اتاق ناگهان خاموش شد، با ناراحتی به راه افتاد، لنگ لنگان و با زحمت به سوی ساب ین رفت
[ترجمه گوگل]وقتی اتاق به طور ناگهانی سقوط کرد، به آرامی سکوت کرد، او شروع به پیاده روی کرد، به سختی و با سابین سختش کرد
[ترجمه گوگل]وقتی اتاق به طور ناگهانی سقوط کرد، به آرامی سکوت کرد، او شروع به پیاده روی کرد، به سختی و با سابین سختش کرد
4. As she washed, she listened tensely for the sounds of movement.
[ترجمه ترگمان]همان طور که او را می شست، با نگرانی به صدای حرکت گوش می داد
[ترجمه گوگل]وقتی که شسته شد، به شدت گوشهای از حرکات را گوش داد
[ترجمه گوگل]وقتی که شسته شد، به شدت گوشهای از حرکات را گوش داد
5. Tensely he was trying to estimate how much the gold teeth were worth.
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد تخمین بزند که دندان های طلایی چقدر ارزش دارد
[ترجمه گوگل]او به شدت سعی داشت برآورد کند که چقدر دندانهای طلا ارزش دارد
[ترجمه گوگل]او به شدت سعی داشت برآورد کند که چقدر دندانهای طلا ارزش دارد
6. Two parties tensely conflict as well as tightly contact and no one can be absent.
[ترجمه ترگمان]دو طرف به شدت با هم اختلاف دارند و هیچ کسی نمی تواند در آنجا حضور داشته باشد
[ترجمه گوگل]دو طرف به شدت درگیر و همچنین در تماس شدید هستند و هیچ کس نمی تواند وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]دو طرف به شدت درگیر و همچنین در تماس شدید هستند و هیچ کس نمی تواند وجود داشته باشد
7. "Tony, I can explain everything," she said tensely.
[ترجمه ترگمان]او با حالتی عصبی گفت: \" \" تونی، من می توانم همه چیز را توضیح دهم \"
[ترجمه گوگل]'تونی، من می توانم همه چیز را توضیح دهم،' او به شدت گفت
[ترجمه گوگل]'تونی، من می توانم همه چیز را توضیح دهم،' او به شدت گفت
8. The two crews now tensely awaited the sound of gun.
[ترجمه ترگمان]اکنون دو دسته جاشو ان با حالتی عصبی منتظر شنیدن صدای تفنگ بودند
[ترجمه گوگل]این دو خدمه در حال حاضر به شدت صدای تفنگ را در انتظار داشتند
[ترجمه گوگل]این دو خدمه در حال حاضر به شدت صدای تفنگ را در انتظار داشتند
9. Tensely Grief was trying to estimate the boss'character from his face.
[ترجمه ترگمان]غم و غصه سعی داشت شخصیت رئیس را از چهره اش برآورد کند
[ترجمه گوگل]تندباد غم و اندوه تلاش کرد تا شخصیت او را از چهره او برآورد کند
[ترجمه گوگل]تندباد غم و اندوه تلاش کرد تا شخصیت او را از چهره او برآورد کند
10. Tensely, they moved slowly forward, Chin holding Shuchen closely to her.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به آرامی جلو می رفتند، چین به آرامی به جلو حرکت کرد
[ترجمه گوگل]به شدت، آنها به آرامی به سمت جلو حرکت کردند، چین Shuchen نگه داشتن نزدیک به او
[ترجمه گوگل]به شدت، آنها به آرامی به سمت جلو حرکت کردند، چین Shuchen نگه داشتن نزدیک به او
11. For regions with high grey-scale level or with tensely variable grey level, the image enhancement coefficients shall be adaptively controlled based on local mean value and variance.
[ترجمه ترگمان]برای مناطق با سطح بالای خاکستری و یا با سطح خاکستری متغیر، ضریب تقویت تصویر باید براساس ارزش میانگین محلی و واریانس به طور تطبیقی کنترل شود
[ترجمه گوگل]برای مناطق با سطح خاکستری بالا و یا با سطح خاکستری متغیر شدید، ضریب افزایش تصویر باید با توجه به میانگین و واریانس محلی کنترل شود
[ترجمه گوگل]برای مناطق با سطح خاکستری بالا و یا با سطح خاکستری متغیر شدید، ضریب افزایش تصویر باید با توجه به میانگین و واریانس محلی کنترل شود
12. One of his legs was thrust tensely through the shattered glass of the windshield.
[ترجمه ترگمان]یکی از پاهایش به شدت از شیشه شکسته شیشه جلوی اتومبیل بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]یکی از پاهای خود را از طریق شیشه ای شکسته از شیشه جلو کشید
[ترجمه گوگل]یکی از پاهای خود را از طریق شیشه ای شکسته از شیشه جلو کشید
13. Chueh - hui looked around him tensely as he walked.
[ترجمه ترگمان]با حالتی عصبی به اطراف نگاه کرد و با حالتی عصبی به اطراف نگاه کرد
[ترجمه گوگل]Chuehui - hui نگاه کرد او را به شدت به عنوان او راه می رفت
[ترجمه گوگل]Chuehui - hui نگاه کرد او را به شدت به عنوان او راه می رفت
14. " You go to -- Halifax,'she said tensely, her green eyes slits of rage.
[ترجمه ترگمان]او با نگرانی گفت: تو برو به جهنم چشمان سبزش از خشم پر شده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت گفت: 'به هالیفاکس بروید، چشمان سبزش خشمگین است '
[ترجمه گوگل]او به شدت گفت: 'به هالیفاکس بروید، چشمان سبزش خشمگین است '
پیشنهاد کاربران
به طور شدید
با شدت ، به سختی
کلمات دیگر: