کلمه جو
صفحه اصلی

overturned

انگلیسی به فارسی

لغو شد، واژگون کردن، چپه کردن یا شدن، مضمحل کردن، بر انداختن


انگلیسی به انگلیسی

• turned over; overthrown; reversed (as of a decision); subdued; defeated

جملات نمونه

1. the cart overturned and precipitated me into the ditch
گاری چپه شد و مرا به درون چاله افکند.

2. the people overturned his military regime
مردم رژیم نظامی او را سرنگون کردند.

3. his untimely death overturned our plans
مرگ نابهنگام او نقشه های ما را به هم زد.

4. the boat was overturned by waves
موج قایق را چپه کرد.

5. The Court of Appeal overturned the original ruling.
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف حکم اصلی را لغو کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه تجدید نظر حکم اصلی را لغو کرد

6. The truck overturned and precipitated us into the ditch.
[ترجمه ترگمان]کامیون واژگون شد و ما را به داخل گودال انداخت
[ترجمه گوگل]کامیون لغو شد و ما را به گودال رساند

7. The road was completely blocked by an overturned truck.
[ترجمه ترگمان]جاده کام لا مسدود شده بود
[ترجمه گوگل]جاده به وسیله کامیون لغو شده کاملا مسدود شده بود

8. Vandals smashed windows and overturned cars in the downtown shopping district.
[ترجمه ترگمان]Vandals پنجره ها را شکستند و ماشین ها را در مرکز خرید پایین شهر واژگون کردند
[ترجمه گوگل]واگن ها پنجره ها را شکست و اتومبیل ها را در منطقه خرید مرکز شهر لغو کردند

9. A car was overturned and set alight.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین واژگون شده و به آتش کشیده شد
[ترجمه گوگل]یک ماشین لغو شد و خاموش شد

10. Many people drowned when the boat overturned.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم وقتی قایق واژگون شد غرق شدند
[ترجمه گوگل]وقتی قایق لغو شد، بسیاری از مردم غرق شدند

11. Eventually the death sentence was overturned by the Supreme Court.
[ترجمه ترگمان]سرانجام حکم اعدام توسط دیوان عالی لغو شد
[ترجمه گوگل]در نهایت حکم اعدام توسط دیوان عالی لغو شد

12. The court overturned that decision on the grounds that the Prosecution had withheld crucial evidence.
[ترجمه ترگمان]دادگاه این تصمیم را بر این اساس واژگون کرد که دادستانی شواهد بسیار مهمی را نگه داشته است
[ترجمه گوگل]دادگاه این تصمیم را مبنی بر اینکه دادستان شواهد محرمانه را رد کرد، لغو کرد

13. The appeal court overturned the conviction against her.
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف این محکومیت را علیه او لغو کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه تجدید نظر محکومیت وی را لغو کرد

14. She emerged from the overturned car with only a few scrapes and bruises.
[ترجمه ترگمان]با چند خراش و کبودی از اتومبیل سرنگون شد
[ترجمه گوگل]او از ماشین لغو شده تنها با چند خراش و کبودی ظاهر شد

پیشنهاد کاربران

نقض شدن

برگشت زدن رای

در عمران : واژگون می شود

برگشته / واژگون شده

زمین شناسی:به ساختارهای زیر زمینی زمین شناسی که در اثر فشار شکل طاقدیس خود را از دست داده باشد و قسمتی از ان بحالت افقی تمایل پیدا کرده باشد

نقض ( تخصصی حقوق )


کلمات دیگر: