سنگ فرش، سنگ کردن یا شدن، میخ کوب شدن، برجای خشک شدن، متحجر کردن، گیج کردن، از کار انداختن
petrified
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• dumbfounded; frightened; silenced by fear; turned to stone as a result of mineral-laden water (about wood)
جملات نمونه
1. a petrified forest
جنگل سنگ شده
2. the news petrified the audience
آن خبر حاضران را مثل سنگ بی حرکت کرد.
3. when the supposedly dead woman walked in, everyone was petrified
وقتی آن زنی که ظاهرا مرده بود وارد اتاق شد همه خشکشان زد.
4. The idea of making a speech in public petrified him.
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به سخنرانی در ملا عام او را خشک کرده بود
[ترجمه گوگل]ایده ساختن یک سخنرانی در عموم مردم را سنگین کرد
[ترجمه گوگل]ایده ساختن یک سخنرانی در عموم مردم را سنگین کرد
5. I think you petrified poor Jeremy - he never said a word the whole time you were here.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو، جرمی بیچاره رو سنگ کردی - اون حتی یک کلمه هم نگفت که تو اینجا بودی
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما جرمی فقیر را فرو ریخته اید - او هرگز کلمه ای را که تمام وقت شما اینجا بود نگفت
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما جرمی فقیر را فرو ریخته اید - او هرگز کلمه ای را که تمام وقت شما اینجا بود نگفت
6. I've always been petrified of being alone.
[ترجمه ترگمان]همیشه از اینکه تنها باشم وحشت کرده ام
[ترجمه گوگل]من همیشه از خود بودن تنها هستم
[ترجمه گوگل]من همیشه از خود بودن تنها هستم
7. The Petrified Forest National Park is located in Arizona of U. S. A.
[ترجمه ترگمان]پارک ملی جنگل Petrified در ایالت آریزونا واقع شده است اس الف
[ترجمه گوگل]پارک ملی جنگل پوسیدگی در آریزونا از U S A واقع شده است
[ترجمه گوگل]پارک ملی جنگل پوسیدگی در آریزونا از U S A واقع شده است
8. I stood petrified as the most enormous dog I've ever seen came bounding up to me.
[ترجمه ترگمان]همان طور که the سگی که تا به حال دیده بودم، سنگ شده بود، به طرف من خیز برداشت
[ترجمه گوگل]من ایستاده بود سنگفرشی به عنوان سگ عظیم ترین من تا به حال دیده می شود محدود به من
[ترجمه گوگل]من ایستاده بود سنگفرشی به عنوان سگ عظیم ترین من تا به حال دیده می شود محدود به من
9. She's petrified of being on her own in the house at night.
[ترجمه ترگمان]او از اینکه شب ها در خانه خودش تنها باشد، وحشت کرده
[ترجمه گوگل]او در شب در خانه خودش را در خانه اش متبلور می کند
[ترجمه گوگل]او در شب در خانه خودش را در خانه اش متبلور می کند
10. He was petrified with fear when he saw the gun.
[ترجمه ترگمان]وقتی تفنگ را دید از ترس خشکش زد
[ترجمه گوگل]وقتی اسلحه را دید دید با ترس سنگین شد
[ترجمه گوگل]وقتی اسلحه را دید دید با ترس سنگین شد
11. I'm petrified of spiders.
[ترجمه ترگمان]من از عنکبوت ها قالب تهی می کنم
[ترجمه گوگل]من از عنکبوت های سنگین شده ام
[ترجمه گوگل]من از عنکبوت های سنگین شده ام
12. The cement petrified after many years' erosion.
[ترجمه ترگمان]سیمان پس از سال ها فرسایش سنگ شده بود
[ترجمه گوگل]سیمان پس از سالها فرسایش سنگین شده است
[ترجمه گوگل]سیمان پس از سالها فرسایش سنگین شده است
13. Principles and rules have petrified with the accumulated weight of precedent.
[ترجمه ترگمان]اصول و قواعد، با وزن انباشته از سوابق، متحجر شده است
[ترجمه گوگل]اصول و قوانین با وزن انباشت سابقه سنگین شده است
[ترجمه گوگل]اصول و قوانین با وزن انباشت سابقه سنگین شده است
14. The poor child was petrified with fear.
[ترجمه ترگمان]بچه بیچاره از ترس خشکش زده بود
[ترجمه گوگل]کودک فقیر با ترس سرگردان شد
[ترجمه گوگل]کودک فقیر با ترس سرگردان شد
15. There's no need to look like a petrified rabbit.
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست شبیه یک خرگوش خشک به نظر برسد
[ترجمه گوگل]نیازی به نگاه خرگوش سنگین نیست
[ترجمه گوگل]نیازی به نگاه خرگوش سنگین نیست
16. She just stood there, petrified at the thought of the crowds waiting outside.
[ترجمه ترگمان]او همان جا ایستاده بود و از فکر جمعیت بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]او فقط در آنجا ایستاده بود، با افکار جمعیتی که در انتظار خارج می شدند، سنگین شده بود
[ترجمه گوگل]او فقط در آنجا ایستاده بود، با افکار جمعیتی که در انتظار خارج می شدند، سنگین شده بود
پیشنهاد کاربران
بسیار ترسیده
Petrified : کسی که خشکش زده
وحشت زده ( به قدری که بر جای خود خشک شده ، یا خشکش زده ) .
مثال : . The petrified child clung to her mother
مثال : . The petrified child clung to her mother
گرخیده
شدیداً ترسیده
قبض روح
کلمات دیگر: