کلمه جو
صفحه اصلی

grocer


معنی : عطار، بقال، خواربار فروش
معانی دیگر : فروشنده (مواد خوراکی و نیازهای منزل)، بنکدار

انگلیسی به فارسی

عطار، بقال، خواربار فروش


مواد غذایی، بقال، خواربار فروش، عطار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who sells food and other supplies for household use; one who owns or manages a grocery store.

• one who owns and operates a grocery store
a grocer is a person who sells foods such as flour, sugar, and tinned foods, and some other products that people use in their homes.
a grocer or grocer's is a shop where you can buy foods such as flour, sugar, and tinned foods, and some other products that people use in their homes.

مترادف و متضاد

عطار (اسم)
apothecary, druggist, grocer, perfumer

بقال (اسم)
grocer

خواربار فروش (اسم)
grocer, provision merchant, provision dealer

جملات نمونه

1. the grocer dunned his customer for payment of his bill
بقال مرتب از مشتری برای پرداخت صورت حسابش طلبکاری می کرد.

2. he owes a lot of money to the grocer
او پول زیادی به بقال بدهکار است.

3. The grocer accused her of shoplifting and demanded to look in her bag.
[ترجمه ترگمان]بقال او را متهم به دزدی از مغازه کرد و خواست که نگاهی به کیفش بیندازد
[ترجمه گوگل]بازاریاب او را متهم به سرقت و تقاضا در کیسه او نگاه کرد

4. That grocer never overcharges.
[ترجمه ترگمان]این بقال هیچ وقت نمی فهمه
[ترجمه گوگل]این غرفه هرگز بیش از حد است

5. A grocer used to need to know how to blend tea.
[ترجمه ترگمان]یک خواروبار فروشی که عادت داشت بداند چگونه چای را با هم مخلوط کند
[ترجمه گوگل]مواد غذایی که نیاز به دانستن چگونگی ترکیب چای دارد

6. The grocer sells wine and spirits.
[ترجمه ترگمان]بقال شراب و شراب می فروشه
[ترجمه گوگل]خواربار فروش شراب و ارواح را به فروش می رساند

7. A former grocer from Rector Street, at twenty he had gone bankrupt trying to run a cigar store on Pearl Street.
[ترجمه ترگمان]یک بقالی سابق از خیابان کشیش، در بیست سالگی در صدد خرید یک مغازه سیگار در خیابان پرل بود
[ترجمه گوگل]یک پیشخدمت سابق از خیابان رتور، در 20 سالگی ورشکسته شد و تلاش کرد تا یک فروشگاه سیگار را در خیابان پرل خیابان اجرا کند

8. Grocer profits While other retailers are dropping like flies, supermarkets are making fat profits.
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که دیگر خرده فروشان مثل مگس در حال سقوط هستند، سوپرمارکت ها سود هنگفتی درست می کنند
[ترجمه گوگل]سود خالص در حالی که خرده فروشان دیگر مانند مگس ها رها می شوند، سوپرمارکت ها سود کمتری به دست می آورند

9. From his doorway, the first grocer scowled at him.
[ترجمه ترگمان]نخستین بقال اول به او اخم کرد، از در اتاق بیرون آمد
[ترجمه گوگل]از درب درهاش، اولین بارکد به او خندید

10. The grocer had a grinder somewhere, and his wife unearthed it, dusted it down and plugged it in for me.
[ترجمه ترگمان]The جایی چرخ زد و زنش آن را از زیر خاک بیرون کشید، آن را گردگیری کرد و آن را به خاطر من روشن کرد
[ترجمه گوگل]بچگانه جایی جاروبرقی داشت، و همسرش آن را کشف کرد، آن را خراب کرد و آن را برای من متصل کرد

11. They still owed the grocer and Dad said he had had to pay another month's rent.
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز به بقال و بابا گفته بودند که باید اجاره یک ماه دیگر را بدهد
[ترجمه گوگل]آنها همچنان خواروبار را به عهده داشتند و پدر گفت که او مجبور بود اجاره ماه دیگر را بپردازد

12. The grocer said in a very reluctant voice,'Do you a grocery list?
[ترجمه ترگمان]بقال با صدای very گفت: یک لیست خرید داری؟
[ترجمه گوگل]بچگانه گفت: 'آیا شما یک لیست مواد غذایی است؟

13. The grocer took back the rancid butter.
[ترجمه ترگمان]بقال غذاهای فاسد را پس گرفت
[ترجمه گوگل]سبزیجات سرخ شده را برگردانید

14. Reluctantly Martin yielded to the claims of the grocer, paying his bill with him in full, and receiving in change a pocketful of jingling coin.
[ترجمه ترگمان]مارتین با بی میلی تسلیم ادعاهای بقال شد و حسابش را پرداخت و با یک جیب پر از سکه جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی
[ترجمه گوگل]مارتین با بی اعتنایی به ادعای خواروباران، پرداخت صورتحساب خود را به طور کامل و دریافت در تغییر یک جیب سکه جینگینگ

پیشنهاد کاربران

میوه فروش
Grocery store میوه فروشی


کلمات دیگر: