جمع واژه ی: ox
oxen
جمع واژه ی: ox
انگلیسی به فارسی
جمع واژهی ox
گاو، گاو نر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: pl. of ox.
جملات نمونه
1. sullen oxen
گاوهای نر سخت لگام
2. a pair of oxen
دو گاو نر
3. a yoke of oxen
یک جفت گاو نر
4. Never put the plow before the oxen.
[ترجمه ترگمان]هرگز گاوآهن را پیش گاوها put
[ترجمه گوگل]هرگز گاو را قبل از گاو نگذارید
[ترجمه گوگل]هرگز گاو را قبل از گاو نگذارید
5. Every farmer knows how to yoke the oxen together.
[ترجمه ترگمان]هر کشاورز می داند که چگونه گاوها را با یکدیگر یوغ بسته اند
[ترجمه گوگل]هر کشاورز می داند که چگونه گاو را با هم بشوید
[ترجمه گوگل]هر کشاورز می داند که چگونه گاو را با هم بشوید
6. Two oxen yoked to a plough walked wearily up and down the field.
[ترجمه ترگمان]دو گاو بسته به گاوآهن بسته بودند و خسته و کوفته روی زمین افتاده بودند
[ترجمه گوگل]دو گوسفند به یک شخم زدند و به آرامی به زمین افتادند
[ترجمه گوگل]دو گوسفند به یک شخم زدند و به آرامی به زمین افتادند
7. In those days the land was plowed by oxen.
[ترجمه نستوه] آن روزها زمین توسط گاو شخم می شد/ شخم زده می شد
[ترجمه ترگمان]در آن روزها زمین با گاوها شخم خورده بود[ترجمه گوگل]در آن روزها زمین توسط گاو شخم شد
8. Old oxen have stiff horns.
[ترجمه ترگمان]گاوه ای پیر شاخ خشک دارند
[ترجمه گوگل]گاوهای قدیمی شاخهای سخت دارند
[ترجمه گوگل]گاوهای قدیمی شاخهای سخت دارند
9. In this area oxen are used to pull carts.
[ترجمه ترگمان]در این ناحیه گاوها ارابه را می کشند
[ترجمه گوگل]در این منطقه گاوها برای کشیدن چرخها استفاده میشوند
[ترجمه گوگل]در این منطقه گاوها برای کشیدن چرخها استفاده میشوند
10. The farmer yoked the oxen.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی گاوها را زیر یوغ بست
[ترجمه گوگل]کشاورز گاو را گزید
[ترجمه گوگل]کشاورز گاو را گزید
11. The drover walked alongside the oxen, gently tapping them with his stick.
[ترجمه ترگمان]دروور در کنار گاوها راه می رفت و با عصایش به آن ها ضربه می زد
[ترجمه گوگل]حوضچه در کنار گاو رفت و با استفاده از چوب به آرامی به آنها ضربه زد
[ترجمه گوگل]حوضچه در کنار گاو رفت و با استفاده از چوب به آرامی به آنها ضربه زد
12. The famer yoked the oxen to the plow.
[ترجمه ترگمان]The گاوها را به گاوآهن بسته می کنند
[ترجمه گوگل]فامر گاو را به دهقان می برد
[ترجمه گوگل]فامر گاو را به دهقان می برد
13. He yoked the oxen to the plough.
[ترجمه ترگمان]گاوها را به گاوآهن بسته است
[ترجمه گوگل]او گاو را به دهقان انداخت
[ترجمه گوگل]او گاو را به دهقان انداخت
14. You sometimes see oxen pulling carts in southern Europe.
[ترجمه ترگمان]گاه گاه گاوها را می بینید که گاری های جنوبی را در جنوب pulling
[ترجمه گوگل]گاه گاه گوسفند را در جنوب اروپا می بینید
[ترجمه گوگل]گاه گاه گوسفند را در جنوب اروپا می بینید
پیشنهاد کاربران
جمع گاو - گاوها
گاو های بزرگ
گاوهای نر
In this area oxen are used to pull carts
تو این منطقه ارابه ها رو به گاوها می بندن
تو این منطقه ارابه ها رو به گاوها می بندن
کلمات دیگر: