1. barking dogs don't bite
سگ هایی که پارس می کنند گاز نمی گیرند،کسانی که هارت و پورت می کنند اهل عمل نیستند
2. the dog's barking was a constant aggravation
عوعو سگ مصدع همیشگی بود.
3. an officer was barking orders
افسری داشت روی تلفن با صدای بلند فرمان می داد.
4. One barking dog sets all street a-barking.
[ترجمه ترگمان] یه سگ پارس می کنه
[ترجمه گوگل]یک سگ پارس ، همه پارس های خیابان را تنظیم می کند
5. The moon does not heed the barking of dogs.
[ترجمه ترگمان]ماه به پارس سگ ها اعتنا نمی کند
[ترجمه گوگل]ماه به پارس سگ توجه نمی کند
6. A barking dog is better than a sleeping lion.
[ترجمه ترگمان]سگ پارس از شیر خواب بهتر است
[ترجمه گوگل]سگ پارس از شیر خوابیده بهتر است
7. An old dog cannot alter its way of barking.
[ترجمه ترگمان]یک سگ پیر نمی تواند راهش را عوض کند
[ترجمه گوگل]یک سگ پیر نمی تواند روش پارس خود را تغییر دهد
8. One barking dog sets all the streets barking.
[ترجمه ترگمان]یک سگ که پارس می کرد همه خیابان ها را پارس می کرد
[ترجمه گوگل]یک سگ پارس کننده همه خیابان ها را پارس می کند
9. He could hear a dog barking.
[ترجمه ترگمان]صدای پارس سگی را می شنید
[ترجمه گوگل]صدای پارس سگ را می شنید
10. He pegged a stone at the barking dog.
[ترجمه ترگمان]با صدای پارس سگی را دید که پارس می کند
[ترجمه گوگل]او سنگی را به سگ پارس گره زد
11. I could hear a dog barking.
[ترجمه ترگمان]صدای پارس سگی را می شنیدم
[ترجمه گوگل]صدای پارس سگی را می شنیدم
12. Barking dogs seldom bite.
[ترجمه ترگمان]پارس سگ ها به ندرت گاز می گیرند
[ترجمه گوگل]سگهای پارس به ندرت گاز می گیرند
13. He raced ahead up into the bush, barking and snarling.
[ترجمه ترگمان]او به سمت جنگل دوید و پارس کرد و پارس کرد
[ترجمه گوگل]او در حالی که پارس می کرد و غر می زد جلوتر به داخل بوته دوید
14. We could hear the hounds barking at the fox.
[ترجمه ترگمان]می توانستیم صدای پارس سگ های روباه را بشنویم
[ترجمه گوگل]صدای پارس سگهای شکاری که به روباه می شنیدند را می شنیدیم
15. A barking dog never bites.
[ترجمه ترگمان]پارس سگی هیچ وقت گاز نمی گیرد
[ترجمه گوگل]سگی که پارس می کند هرگز گاز نمی گیرد