1. The bank keeps a large surplus of money in reserve.
بانک، نگه می دارد، مازاد فراوانی را از پول به عنوان ذخیره
2. Surplus wheat, cotton, and soybeans are shipped abroad.
مازاد گندم، پنبه و سویا صادر می شود به خارج از کشور
3. No mortal ever considers that he has a surplus of good things.
هیچ انسانی هرگز در نظر نمی گیرد که چیزهای مازاد خوبی دارد
4. a traitor of the deepest dye
خائن به تمام معنی،خبیث ترین خائن
5. a passing traitor
خائن به تمام معنی
6. to requite a traitor with death
خائن را با اعدام به کیفر رساندن
7. their scorn for the traitor drove him to suicide
تحقیرهای آنان خائن را به خودکشی واداشت.
8. anyone who criticized the leader was stigmatized as traitor
به هر کسی که از رهبر انتقاد می کرد داغ خیانت می زدند.
9. they characterize anyone who disagrees with them as a traitor
آنان هرکس را که با آنها مخالف باشد خائن توصیف می کنند.
10. The king banished the traitor from the realm.
[ترجمه ترگمان]پادشاه خائن رو از مملکت تبعید کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه خائن را از قلمرو اخراج کرد
11. From then on he was branded as traitor.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد او را خائن خطاب می کردند
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد او به عنوان خائن معرفی شد
12. He was publicly denounced as a traitor.
[ترجمه ترگمان]او علنا به عنوان خائن محکوم شد
[ترجمه گوگل]او به صورت عمومی به عنوان خائن محکوم شد
13. He turned traitor and joined the opposition.
[ترجمه ترگمان]او خائن شد و به اپوزیسیون پیوست
[ترجمه گوگل]او خائن شد و به مخالفان پیوست
14. He was arraigned for criminally abetting a traitor.
[ترجمه ترگمان]اون به جرم خیانت به یه خائن محکوم شد
[ترجمه گوگل]او برای پیگرد قانونی از یک خائن مجازات شد
15. He is seen as a traitor to the cause.
[ترجمه ترگمان]به عنوان خائن به هدف دیده می شود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک خائن به نظر می رسد
16. Some say he's a traitor to the working class.
[ترجمه ترگمان]بعضی ها می گن که اون یه خائنه
[ترجمه گوگل]بعضی ها می گویند او خائن به طبقه کارگر است
17. The traitor deserves ill of his country.
[ترجمه ترگمان]اون خائن لیاقت کشورش را داره
[ترجمه گوگل]خائن سزاوار بیماری کشور خود است
18. The traitor was at last unmasked.
[ترجمه ترگمان]این خائن سرانجام پرده از پرده برداشته بود
[ترجمه گوگل]خائن در نهایت نابود شد
19. There is a traitor in our midst.
[ترجمه ترگمان] یه خائن بین ما وجود داره
[ترجمه گوگل]یک خائن در میان ما وجود دارد
20. He was sold out by a traitor and arrested.
[ترجمه ترگمان]توسط یه خائن فروخته شد و دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او توسط یک خائن فروخته شد و دستگیر شد
21. He denounced her as traitor.
[ترجمه ترگمان] اون به عنوان یه خائن بهش خیانت کرد
[ترجمه گوگل]او او را به عنوان خائن محکوم کرد
22. Elliott unmasked and confronted the master spy and traitor Kim Philby.
[ترجمه ترگمان]\"الیوت\" نقاب زد و با رئیس \"جاسوس\" و \"کیم Philby\" روبرو شد
[ترجمه گوگل]Elliott unmasked و مقابله با جاسوس اصلی و خائن Kim Philby