ملایم
bleakly
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• gloomily, in a cheerless manner
جملات نمونه
1. He stared at me bleakly and said nothing.
[ترجمه ترگمان]او با اندوه به من نگاه کرد و چیزی نگفت
[ترجمه گوگل]او به شدت خیره به من نگاه کرد و چیزی نگفت
[ترجمه گوگل]او به شدت خیره به من نگاه کرد و چیزی نگفت
2. It was a bleakly impressive coastline.
[ترجمه ترگمان]خط ساحلی بسیار جالبی بود
[ترجمه گوگل]این یک خط ساحلی شدید بود
[ترجمه گوگل]این یک خط ساحلی شدید بود
3. 'There seems no hope,' she said bleakly.
[ترجمه ترگمان]با اندوه گفت: هیچ امیدی نیست
[ترجمه گوگل]او گفت: 'هیچ امیدی وجود ندارد '
[ترجمه گوگل]او گفت: 'هیچ امیدی وجود ندارد '
4. The windows of the house stared bleakly down at her.
[ترجمه ترگمان]پنجره های خانه با اندوه به او خیره شده بودند
[ترجمه گوگل]پنجره های خانه خیره مانده به او
[ترجمه گوگل]پنجره های خانه خیره مانده به او
5. The cultural climate was bleakly corrupt and cautiously conservative.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای فرهنگی بسیار corrupt و محتاطانه محافظه کار بود
[ترجمه گوگل]آب و هوای فرهنگی به شدت فاسد و محتاط محافظه کار بود
[ترجمه گوگل]آب و هوای فرهنگی به شدت فاسد و محتاط محافظه کار بود
6. Lifting her head, she gazed around bleakly, and sighed.
[ترجمه ترگمان]سرش را بالا گرفت و با اندوه به اطراف نگاه کرد و آه کشید
[ترجمه گوگل]او بلند شد و سرش را نگاه کرد و آهی کشید
[ترجمه گوگل]او بلند شد و سرش را نگاه کرد و آهی کشید
7. There's even a terrifying, bleakly humorous description of the state of Kinshasa's one nuclear reactor.
[ترجمه ترگمان]حتی یک توصیف مضحک و bleakly از وضعیت رآکتور هسته ای کینشاسا وجود دارد
[ترجمه گوگل]حتی یک توصیف وحشتناک و غم انگیز طنز آمیز از وضعیت یک راکتور هسته ای کینشاسا وجود دارد
[ترجمه گوگل]حتی یک توصیف وحشتناک و غم انگیز طنز آمیز از وضعیت یک راکتور هسته ای کینشاسا وجود دارد
8. Bleakly, he sat at the kitchen table eating spaghetti bolognaise out of a tin.
[ترجمه ترگمان]او کنار میز آشپزخانه نشسته بود و اسپاگتی می خورد و اسپاگتی می خورد
[ترجمه گوگل]Bleakly، او در میز آشپزخانه غذا خوردن اسپاگتی bolognaise از قلع نشسته است
[ترجمه گوگل]Bleakly، او در میز آشپزخانه غذا خوردن اسپاگتی bolognaise از قلع نشسته است
9. " Oh, dear ,'she murmured bleakly, " We owe $ 39 "
[ترجمه ترگمان]غمگینانه زیر لب گفت: اوه، عزیزم، ما ۳۹ دلار بدهکاریم
[ترجمه گوگل]'اوه، عزیزم،' به طرز وحشتناکی گفت: 'ما 39 دلار بده
[ترجمه گوگل]'اوه، عزیزم،' به طرز وحشتناکی گفت: 'ما 39 دلار بده
10. Oh, dear, she murmured bleakly, we owe $ 39 They had managed to collect only $ 13
[ترجمه ترگمان]غمگینانه زیر لب گفت: اوه، عزیزم، ما ۳۹ دلار به آن ها بدهکار بودیم، آن ها فقط چند دلار جمع کرده بودند
[ترجمه گوگل]اوه، عزیزم، او به طرز وحشیانه گریه میکرد، ما 39 دلار میخریدیم آنها فقط 13 دلار را جمع کردند
[ترجمه گوگل]اوه، عزیزم، او به طرز وحشیانه گریه میکرد، ما 39 دلار میخریدیم آنها فقط 13 دلار را جمع کردند
11. He was bleakly lonely in the evening, when he dined by himself at the Regency Hotel.
[ترجمه ترگمان]شب، هنگامی که در هتل Regency شام می خورد، غمگین به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او شبانه به طرز وحشیانه ای تنها بود، وقتی که او در هتل رجنتنی خودش را صرف غذا کرد
[ترجمه گوگل]او شبانه به طرز وحشیانه ای تنها بود، وقتی که او در هتل رجنتنی خودش را صرف غذا کرد
12. She clinched her hands and shook her head bleakly.
[ترجمه ترگمان]دست هایش را به هم مالید و با اندوه سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]او دستان خود را چسبیده و سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]او دستان خود را چسبیده و سرش را تکان داد
13. Walking nearer, he murmured bleakly, Ma.
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی زمزمه کرد: قدم زدن نزدیک تر
[ترجمه گوگل]پیاده روی نزدیکتر، او به طرز وحشیانه گریه میکرد
[ترجمه گوگل]پیاده روی نزدیکتر، او به طرز وحشیانه گریه میکرد
14. Lorrie looked bleakly amused.
[ترجمه ترگمان]با نگاهی حاکی از اندوه و اندوه به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]لورری به طرز شگفت انگیزی برخورد کرد
[ترجمه گوگل]لورری به طرز شگفت انگیزی برخورد کرد
پیشنهاد کاربران
بی روح ، با حالتی غم انگیز
کلمات دیگر: