کلمه جو
صفحه اصلی

by mistake


با پست، از طریق پست، اشتباها، سهوا

انگلیسی به انگلیسی

• by error, by accident, erroneously

جملات نمونه

1. She put salt into her coffee by mistake.
[ترجمه ترگمان]او با اشتباه خودش را در قهوه اش گذاشت
[ترجمه گوگل]او اشتباه نمک را در قهوه اش قرار داده است

2. I took his bag by mistake.
[ترجمه ترگمان] با اشتباه کیفش رو برداشتم
[ترجمه گوگل]کیف پولم را اشتباه گرفتم

3. I took your pen by mistake.
[ترجمه ترگمان] من خودکار تو رو اشتباه گرفتم
[ترجمه گوگل]من اشتباه کردم قلمم را گرفتم

4. Here's your pen, I took it by mistake.
[ترجمه ترگمان]این قلم شماست، من آن را اشتباه گرفتم
[ترجمه گوگل]در اینجا قلم شماست، من اشتباه آن را گرفتم

5. Oops! I've typed two L's by mistake.
[ترجمه ترگمان]! اوپس من هم اشتباه کردم
[ترجمه گوگل]وای! من دو بار به اشتباه تایپ کرده ام

6. Excuse my taking your umbrella by mistake.
[ترجمه ترگمان]ببخشید که چتر شما را به اشتباه گرفتم
[ترجمه گوگل]اشتباه گرفتن چتر من را ببخشید

7. He opened Ingrid's letter by mistake.
[ترجمه ترگمان]نامه اینگرید را به اشتباه باز کرد
[ترجمه گوگل]او اشتباه نامه ی اینگرید را باز کرد

8. She put salt into her tea by mistake.
[ترجمه ترگمان]او با اشتباه چای را در چایش گذاشت
[ترجمه گوگل]او اشتباه نمک را به چای خود اضافه کرد

9. Wait a second?this letter's been sent to me by mistake.
[ترجمه ترگمان]یه لحظه صبر کن این نامه را اشتباهی برای من فرستاده
[ترجمه گوگل]صبر کنید یک ثانیه؟ این نامه به اشتباه به من فرستاده شده است

10. I've paid this bill twice by mistake.
[ترجمه ترگمان]من این اسکناس را دوبار به اشتباه پرداخت کرده ام
[ترجمه گوگل]من این لایحه را دو بار اشتباه پرداخت کرده ام

11. He left three people off the list by mistake.
[ترجمه ترگمان]اون با اشتباه سه نفر رو از لیست خارج کرد
[ترجمه گوگل]او سه اشتباه را ترک کرد

12. I locked myself out by mistake.
[ترجمه ترگمان]با اشتباه خودم را به بیرون قفل کردم
[ترجمه گوگل]خودم را به اشتباه قفل کردم

13. I've poured coffee into your cup by mistake.
[ترجمه ترگمان]من با اشتباه قهوه توی جام ریختم
[ترجمه گوگل]من به اشتباه قهوه را در فنجان خود ریختم

14. Someone must have left the door open by mistake.
[ترجمه ترگمان]یه نفر باید در رو با اشتباه باز گذاشته باشه
[ترجمه گوگل]کسی باید به اشتباه درب را باز کند

15. She restored the book she had taken by mistake.
[ترجمه ترگمان]کتابی را که به اشتباه گرفته بود به دست آورد
[ترجمه گوگل]او کتابی را که او اشتباه گرفته بود بازسازی کرد

پیشنهاد کاربران

اشتباهی، غیرعمد، غیرعامدانه

اشتباها


کلمات دیگر: