• arranged according to a set order
in order of
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The tests in this book are arranged in order of difficulty.
[ترجمه علیرضا هستم] تست های این کتاب به ترتیب سختی شان چیده شده اند
[ترجمه ترگمان]تست های این کتاب به ترتیب به اشکال ترتیب داده می شوند[ترجمه گوگل]تست های این کتاب به ترتیب دشواری مرتب شده اند
2. The guests were seated strictly in order of precedence.
[ترجمه ترگمان]مهمانان به دقت به جای تقدم نشسته بودند
[ترجمه گوگل]مهمان ها به شدت به ترتیب اولویت قرار داشتند
[ترجمه گوگل]مهمان ها به شدت به ترتیب اولویت قرار داشتند
3. The items are listed in order of importance.
[ترجمه ترگمان]آیتم ها به ترتیب اهمیت لیست شده اند
[ترجمه گوگل]موارد به ترتیب اهمیت فهرست می شوند
[ترجمه گوگل]موارد به ترتیب اهمیت فهرست می شوند
4. The officers were listed in order of seniority.
[ترجمه ترگمان]افسران به ترتیب ارشدیت در فهرست گنجانده شده بودند
[ترجمه گوگل]افسران به ترتیب اولویت بندی شدند
[ترجمه گوگل]افسران به ترتیب اولویت بندی شدند
5. Let's make a list of possible speakers, in order of preference.
[ترجمه ترگمان]بیایید فهرستی از speakers احتمالی را به ترتیب اولویت قرار دهیم
[ترجمه گوگل]بیایید لیستی از سخنرانان ممکن را به ترتیب اولویت قرار دهیم
[ترجمه گوگل]بیایید لیستی از سخنرانان ممکن را به ترتیب اولویت قرار دهیم
6. Deal with the issues in order of importance.
[ترجمه ترگمان]با مسائل به ترتیب اهمیت مقابله کنید
[ترجمه گوگل]مقابله با مسائل به منظور اهمیت
[ترجمه گوگل]مقابله با مسائل به منظور اهمیت
7. State your reasons in order of importance.
[ترجمه ترگمان]به دلایل مختلف اهمیت خود را بیان کنید
[ترجمه گوگل]دلایل خود را به ترتیب اهمیت قرار دهید
[ترجمه گوگل]دلایل خود را به ترتیب اهمیت قرار دهید
8. The winners are ranked in order of merit.
[ترجمه ترگمان]برندگان به ترتیب شایستگی رتبه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]برندگان به ترتیب شایستگی رتبه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]برندگان به ترتیب شایستگی رتبه بندی می شوند
9. List the tasks in order of priority.
[ترجمه ترگمان]وظایف را به ترتیب اولویت فهرست کنید
[ترجمه گوگل]لیست وظایف را به ترتیب اولویت قرار دهید
[ترجمه گوگل]لیست وظایف را به ترتیب اولویت قرار دهید
10. She's third in order of succession to the throne.
[ترجمه ترگمان]او برای جانشینی به مقام سوم دست یافته است
[ترجمه گوگل]او سوم ترتیب پیروزی به تاج و تخت است
[ترجمه گوگل]او سوم ترتیب پیروزی به تاج و تخت است
11. The speakers came on to the platform in order of precedence .
[ترجمه ترگمان]سخنرانان به ترتیب مقدم بر روی سکو آمدند
[ترجمه گوگل]سخنرانان به ترتیب اولویت به پلت فرم رسیدند
[ترجمه گوگل]سخنرانان به ترتیب اولویت به پلت فرم رسیدند
12. Students learn the verbs in order of difficulty.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان افعال را به ترتیب مشکل یاد می گیرند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان افعال را به ترتیب دشواری می آموزند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان افعال را به ترتیب دشواری می آموزند
13. List your tasks in order of priority .
[ترجمه ترگمان]وظایف خود را به ترتیب اولویت فهرست کنید
[ترجمه گوگل]لیست وظایف خود را به ترتیب اولویت قرار دهید
[ترجمه گوگل]لیست وظایف خود را به ترتیب اولویت قرار دهید
14. Guests were seated in order of precedence .
[ترجمه ترگمان]میهمانان به دستور مقدم نشسته بودند
[ترجمه گوگل]مهمانان به ترتیب اولویت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مهمانان به ترتیب اولویت قرار می گیرند
15. She ranked the bottles in order of size along the shelf.
[ترجمه ترگمان]او بطری ها را به ردیف به ردیف در ردیف قرار داد
[ترجمه گوگل]او بطری ها را در اندازه ی قفسه قرار داد
[ترجمه گوگل]او بطری ها را در اندازه ی قفسه قرار داد
پیشنهاد کاربران
به ترتیبِ. . .
:معنیin order of frequency
به ترتیب فراوانی
به ترتیب فراوانی
بر طبق
کلمات دیگر: