کلمه جو
صفحه اصلی

donut


(عامیانه) رجوع شود به: doughnut

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) رجوع شود به: doughnut


انگلیسی به انگلیسی

• small sweet pastry which is usually fried (also doughnut)

جملات نمونه

1. She is eating a donut, and the powdered sugar makes more spots on her dress.
[ترجمه ترگمان]او یک دونات می خورد و قند پودر بر لباسش لکه های بیشتری نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او خوردن یک نان شیرین و شکر پودری باعث می شود که لباس هایش بیشتر شود

2. The donuts turned out to be lousy.
[ترجمه ترگمان] The از کار افتاده بود
[ترجمه گوگل]دوناتها حیرت زده شدند

3. Glen we called him country no he was donut.
[ترجمه ترگمان]گلن ما بهش می گفتیم کشور نه دونات
[ترجمه گوگل]گلن ما او را به کشور دعوت کردیم، او شیرینی نبود

4. She takes out another donut, breaks it in half and offers it to me.
[ترجمه ترگمان]یه دونات دیگه برداشت و نصفش کرد و بهم پیشنهاد داد
[ترجمه گوگل]او یک شیرینی دیگر را می گیرد، آن را به نصف تقلیل می دهد و آن را برای من ارائه می دهد

5. They shared a box of donuts and talked some more.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک جعبه پیراشکی شرکت کردند و کمی بیشتر صحبت کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک جعبه دونات را به اشتراک گذاشتند و برخی دیگر صحبت کردند

6. At Winchell Donut Shops in California, Gore donuts areoutselling Bushes.
[ترجمه ترگمان]در winchell donut در کالیفرنیا، \"گور\"، areoutselling Bushes Bushes
[ترجمه گوگل]در Winchell Donut Shop در کالیفرنیا، دونات گور در حال بریدن بوش هستند

7. Do you know the donut man, the donut man, the donut man?
[ترجمه ترگمان]مرد دونات، مرد دونات، مرد دونات رو می شناسی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما مرد نان، مرد نان، مرد نان را می شناسید؟

8. He always ended up with the last donut.
[ترجمه ترگمان]اون همیشه آخرش با آخرین دونات حرف می زد
[ترجمه گوگل]او همیشه با آخرین شیرینی پزی به پایان رسید

9. I'm willing to bet it's not your first donut of the day.
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که این اولین دونات تو روز نیست
[ترجمه گوگل]من مایل به شرط بندی این اولین دونات روزم نیست

10. Danny, are you wearing a donut?
[ترجمه ترگمان]دنی، تو یه دونات پوشیدی؟
[ترجمه گوگل]دنی، آیا شما دونات را می پوشیدید؟

11. I want to eat a donut.
[ترجمه ترگمان] من می خوام یه دونات بخورم
[ترجمه گوگل]من میخواهم شیرینی بخورم

12. I need a jumbo sized donut and an iced tea.
[ترجمه ترگمان]یه دونات گنده و یه چای یخ زده لازم دارم
[ترجمه گوگل]من نیاز به یک نان خرگوش و چای یخ دارد

13. They say each donut is put on medication shock treatment.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که هر عدد دونات ها بر روی درمان شوک دارویی قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]آنها می گویند هر دونده در درمان شوک دارویی قرار دارد

14. Yes I know the donut man, the donut man, the donut man.
[ترجمه ترگمان]، آره، اون دونات رو می شناسم مرد دونات، مرد دونات
[ترجمه گوگل]بله من مرد نان، مرد نان، مرد نان را می دانم

15. So I wrote a funny poem about a donut.
[ترجمه ترگمان]برای همین یک شعر خنده دار درباره یک دونات نوشتم
[ترجمه گوگل]بنابراین من یک شعر خنده دار در مورد یک نان شیرینی نوشتم

پیشنهاد کاربران

دونات، پیراشکی

شیرنی. قنادی. پیراشکی و. . . ^ - ^


کلمات دیگر: