کلمه جو
صفحه اصلی

toy box

انگلیسی به انگلیسی

• toy chest, box for storing toys

جملات نمونه

1. My toys are in my toy box.
[ترجمه Reyhaneh] اسباب بازی ها در جعبه اسب بازی من هستند
[ترجمه ترگمان]اسباب بازی ها در جعبه اسباب بازی من هستند
[ترجمه گوگل]اسباب بازی های من در جعبه اسباب بازی من هستند

2. Put your toys into the toy box.
[ترجمه مم] جعبه اسباب بازی
[ترجمه ترگمان]toys را در جعبه اسباب بازی بگذارید
[ترجمه گوگل]اسباب بازی های خود را در جعبه اسباب بازی قرار دهید

3. Are you in the toy box?
[ترجمه ترگمان]تو جعبه اسباب بازی هستی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در جعبه اسباب بازی هستید؟

4. They are in the toy box.
[ترجمه ترگمان]آن ها در جعبه اسباب بازی هستند
[ترجمه گوگل]آنها در جعبه اسباب بازی قرار دارند

5. My toys are in my toy box. I take them out to play.
[ترجمه ترگمان]اسباب بازی هام تو جعبه اسباب بازیه منه من آن ها را برای بازی به بیرون می برم
[ترجمه گوگل]اسباب بازی های من در جعبه اسباب بازی من هستند من آنها را بازی می کنم

6. He opens his toy box. He's got some cars, but that isn't a collection.
[ترجمه ترگمان] اون جعبه اسباب بازی - ش رو باز میکنه چند تا ماشین داره، اما این یه کلکسیون نیست
[ترجمه گوگل]او جعبه اسباب بازی خود را باز می کند او چند خودرو دارد، اما این یک مجموعه نیست

7. I have played entirely the toy box in toy, mother has not come back.
[ترجمه ترگمان]من در اسباب بازی به طور کامل بازی کرده ام، مادر برنگشته است
[ترجمه گوگل]من به طور کامل جعبه اسباب بازی در اسباب بازی بازی کرده ام، مادر برگشت نکرد

8. It may be in the toy box.
[ترجمه ترگمان]ممکن است در جعبه اسباب بازی باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است در جعبه اسباب بازی باشد

9. M : In the toy box?
[ترجمه ترگمان]ام: در جعبه اسباب بازی؟
[ترجمه گوگل]M در جعبه اسباب بازی؟

10. In the toy box?
[ترجمه ترگمان]تو جعبه اسباب بازی؟
[ترجمه گوگل]در جعبه اسباب بازی؟

11. In the toy box? No!
[ترجمه ترگمان]تو جعبه اسباب بازی؟ ! ن - - - - - - -
[ترجمه گوگل]در جعبه اسباب بازی؟ نه!

12. With liberal use of glockenspiel, harmonium and mouth organ, it sounds like Brion found his instruments in a playgroup toy box.
[ترجمه ترگمان]با استفاده لیبرال از glockenspiel، ارغنون و ارگ، به نظر می رسد که Brion ابزار خود را در یک جعبه اسباب بازی playgroup پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]با استفاده لیبرال از glockenspiel، ارگان هارمونیم و دهان، آن را به نظر می رسد مانند Brion ابزار خود را در یک جعبه اسباب بازی بازی گروه یافت

13. My bear is on the chair. My doll is in the toy box. Good boy!
[ترجمه ترگمان]خرس روی صندلی است عروسک من تو جعبه اسباب بازیه آفرین پسر خوب!
[ترجمه گوگل]خرس من روی صندلی است عروسک من در جعبه اسباب بازی است پسر خوب!

پیشنهاد کاربران

جعبه اسباب بازی

جعبه ى اسباب بازى

جعبه ی اسباب بازی ها

جعبه ی اسباب بازی

کلمه ی toy box یعنی جعبه ی اسباب بازی


کلمات دیگر: