1. It's a musical instrument made of brass, somewhat like a cornet and with a similar compass.
[ترجمه ترگمان]این یک وسیله موسیقی است که از مس ساخته شده است، تا حدی شبیه پرچ مدار و با قطب نمای مشابهی است
[ترجمه گوگل]این یک ابزار موسیقی ساخته شده از برنج است، تا حدودی مانند یک گوشه و با یک قطب نمای مشابه
2. The different notes of a stringed musical instrument are made by vibrating the strings.
[ترجمه ترگمان]نت های مختلف یک ابزار موسیقی سیمی با ارتعاش سیم ها ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]یادداشت های مختلفی از یک ساز موسیقی رشته ای با ارتعاش رشته ها ساخته شده است
3. Before a child can learn a musical instrument he or she first needs to acquire the necessary manipulative skills.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه کودک بتواند یک ابزار موسیقی را یاد بگیرد، ابتدا باید مهارت های لازم را به دست آورد
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه یک کودک بتواند یک ساز موسیقی را یاد بگیرد، ابتدا باید مهارتهای لازم دستکاری را بدست آورد
4. He can play nearly every musical instrument.
[ترجمه باران] او می تواند تقریبا تمام تمام ساز های موسیقی را بنوازد
[ترجمه ترگمان]او می تواند تقریبا هر ابزار موسیقی را بازی کند
[ترجمه گوگل]او می تواند تقریبا هر ساز موسیقی را بازی کند
5. It takes great discipline to learn a musical instrument.
[ترجمه ترگمان]برای یاد گرفتن یک ابزار موسیقی انضباط عالی لازم است
[ترجمه گوگل]برای آموزش یک ابزار موسیقی، رشته ای عالی به وجود می آید
6. Learning a musical instrument introduces a child to an understanding of music.
[ترجمه ترگمان]یادگیری یک ابزار موسیقی، کودک را به درک موسیقی معرفی می کند
[ترجمه گوگل]یادگیری یک ابزار موسیقی یک کودک را به فهمیدن موسیقی معرفی می کند
7. Most pupils learn a musical instrument.
[ترجمه ترگمان]بیشتر دانش آموزان یک ابزار موسیقی می آموزند
[ترجمه گوگل]اکثر دانش آموزان یک ابزار موسیقی را یاد می گیرند
8. If you want to learn to play a musical instrument, it might be a good idea to begin on something simple.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید نواختن یک ابزار موسیقی را یاد بگیرید، ممکن است ایده خوبی برای شروع یک کار ساده باشد
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید یک ساز موسیقی را یاد بگیرید، ممکن است ایده خوبی برای شروع چیزی ساده باشد
9. Arthur had become a professional musical instrument maker.
[ترجمه ترگمان]آرتور به یک ساز موسیقی حرفه ای تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]آرتور تبدیل به ساز حرفه ای ساز موسیقی شده است
10. The emotions have been likened to a musical instrument and it is a man's task to play upon its uttermost strings.
[ترجمه ترگمان]این احساسات شبیه به یک ابزار موسیقی است و وظیفه انسان است که در بزرگ ترین رشته ها بازی کند
[ترجمه گوگل]احساسات به یک ساز موسیقی وابسته است و این یک وظیفه انسان است که بر روی تمام رشته های خود بازی کند
11. Do you play a musical instrument?
[ترجمه ترگمان]شما ساز موسیقی می زنید؟
[ترجمه گوگل]آیا ساز موسیقی می زنی؟
12. He would play Joe like a musical instrument.
[ترجمه ترگمان]مثل یک ساز موسیقی جو نقش بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او جو را مانند یک ساز موسیقی بازی می کند
13. As in the case of any musical instrument, the actual form of each grotto directly influenced its individual acoustic properties.
[ترجمه ترگمان]مانند هر ابزار موسیقی، شکل واقعی هر grotto مستقیما بر خواص صوتی فردی آن تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]همانطور که در مورد هر گونه ساز موسیقی، شکل واقعی هر غار به طور مستقیم بر خواص صوتی فردی آن تأثیر می گذارد
14. Well, a kazoo is a sort of toy musical instrument like a flute.
[ترجمه ترگمان]خوب، این یک نوع موسیقی یک نوع موسیقی است مثل یک فلوت
[ترجمه گوگل]خوب، یک کازو نوعی ابزار موسیقی اسباب بازی مانند فلوت است
15. Play a fully functional ocarina, an ancient musical instrument.
[ترجمه ترگمان]یک ابزار موسیقی کاملا تابعی را نمایش دهید، یک ابزار موسیقی قدیمی
[ترجمه گوگل]بازی کاملا سازگار با Ocarina، ساز موزیکال باستانی