کلمه جو
صفحه اصلی

blackboard


معنی : تخته سیاه
معانی دیگر : (در کلاس درس) تخته سیاه (chalkboard هم می گویند)، تخته سیاه

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a smooth, hard, dark-colored panel, often made of slate and suitable for writing on with chalk; chalkboard.

• chalkboard, board with a smooth surface for writing on with chalk (generally used in classrooms)
a blackboard is a dark-coloured board which teachers write on with chalk.

مترادف و متضاد

تخته سیاه (اسم)
blackboard

chalkboard


Synonyms: slate, greenboard


جملات نمونه

1. chalk scraping a blackboard makes my hair stand on end
گچ که بر تخته ی سیاه کشیده می شود موی بدنم را سیخ می کند.

2. the chalk rasped across the blackboard
گچ بر روی تخته سیاه صدای گوشخراشی ایجاد کرد.

3. the teacher leaned against the blackboard and the chalk rubbed off on his black jacket
معلم به تخته سیاه تکیه داد و گچ ها به کت سیاهش مالیده شد.

4. the teacher asked me to erase the blackboard
معلم از من خواست که تخته را پاک کنم.

5. they use chalk to write on a blackboard
با گچ روی تخته ی سیاه می نویسند.

6. the chalk made a screeching sound on the blackboard
گچ روی تخته سیاه صدای ناهنجاری کرد.

7. the teacher rubbed off the writing on the blackboard
معلم نوشته های روی تخته سیاه را پاک کرد.

8. i used to get flustered every time the teacher called me to the blackboard
هروقت معلم مرا پای تخته صدا می زد دستپاچه می شدم.

9. The man standing before the blackboard is our teacher of physics.
[ترجمه ترگمان]مردی که جلوی تخته سیاه ایستاده بود معلم فیزیک ماست
[ترجمه گوگل]مرد ایستاده در مقابل تخته سیاه معلم ما از فیزیک است

10. He obliterated the blackboard before break.
[ترجمه ترگمان]قبل از استراحت تخته سیاه را از بین برد
[ترجمه گوگل]قبل از شکست، تخته سیاه را از بین برد

11. The chalk jarred against the blackboard.
[ترجمه ترگمان]گچ به تخته سیاه برخورد کرد
[ترجمه گوگل]گلی که در برابر تخته سیاه قرار دارد

12. He drew a rectangle on the blackboard.
[ترجمه ترگمان]روی تخته سیاه یک مستطیل کشید
[ترجمه گوگل]او یک مستطیل بر روی تخته سیاه گذاشت

13. She chalked out a design on the blackboard.
[ترجمه ترگمان]او طرحی را روی تخته سیاه انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی تخته سیاه طراحی کرد

14. The man standing before the blackboard is our English teacher.
[ترجمه ترگمان]مردی که جلوی تخته سیاه ایستاده معلم انگلیسی ماست
[ترجمه گوگل]مرد ایستاده در مقابل تخته سیاه معلم انگلیسی ما است

15. The results were chalked up on the blackboard as soon as they came in.
[ترجمه ترگمان]به محض ورود آن ها، تخته سیاه به محض ورود آن ها روی تخته سیاه پخش شد
[ترجمه گوگل]به محض ورود آنها، نتایج بر روی تخته سیاه چکانده شد

16. Please copy down all the words on the blackboard.
[ترجمه ترگمان]لطفا تمام کلمات روی تخته سیاه را یادداشت کنید
[ترجمه گوگل]لطفا تمام کلمات روی تخته سیاه را کپی کنید

پیشنهاد کاربران

تخته ی گچ


تخته سیاه


کلمات دیگر: