کلمه جو
صفحه اصلی

unauthorised

انگلیسی به فارسی

غیر مجاز


انگلیسی به انگلیسی

• without authorization, not authorized, unlicensed, forbidden, unlawful (also unauthorized)

جملات نمونه

1. He has slammed an unauthorised biography which he claims contains 'factual errors'.
[ترجمه ترگمان]او یک بیوگرافی غیرمجاز را که ادعا می کند حاوی خطاهای واقعی است، مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]او یک بیوگرافی غیر مجاز را که او ادعا می کند حاوی �خطاهای واقعی� است، زده است

2. The Commission has powers to order divestiture of unauthorised mergers.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون دارای اختیارات جهت نظم بخشیدن به ادغام غیرمجاز است
[ترجمه گوگل]کمیسیون دارای اختیارات لازم برای تقسیم ادغام غیر مجاز است

3. However, the only unauthorised visitors appear to have been souvenir hunters and men foraging among the stores.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به نظر می رسد که تنها بازدید کنندگان غیرمجاز از شکارچیان سوغاتی و مردانی که در میان فروشگاه ها در جستجوی آذوقه هستند، بوده اند
[ترجمه گوگل]با این حال، تنها بازدید کننده های غیر مجاز، ظاهرا شکارچیان سوغات و مردان در میان فروشگاه ها هستند

4. It is essential that there is an unauthorised use of the confidential information.
[ترجمه ترگمان]ضروری است که استفاده غیرمجاز از اطلاعات محرمانه وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ضروری است که استفاده غیر مجاز از اطلاعات محرمانه وجود داشته باشد

5. Anyone offered similar plates from unauthorised sources is asked to contact Nubern Products on.
[ترجمه ترگمان]هر کس صفحات مشابهی را از منابع غیرمجاز برای تماس با محصولات Nubern پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]هر کسی که صفحات مشابه را از منابع غیر مجاز ارائه می دهد، خواسته می شود که با محصولات Nubern Products تماس بگیرید

6. That is clearly an unauthorised and flagrant abuse of the facilities of this House and an unauthorised use of taxpayers' money.
[ترجمه ترگمان]این به وضوح سو استفاده غیرمجاز و آشکار از امکانات این خانه و استفاده غیرمجاز از پول مالیات دهندگان است
[ترجمه گوگل]این بدیهی است که سوء استفاده غیرمجاز و آشکار از امکانات این مجلس و استفاده غیر مجاز از پول مالیات دهندگان

7. Borrowers were refusing to confirm their indebtedness, unauthorised drawings had taken place and other loans were looking suspicious.
[ترجمه ترگمان]Borrowers از تایید بدهکاری خود امتناع می کردند، نقشه های غیرمجاز روی داده بودند و سایر وام های مشکوک به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]وام گیرندگان امتناع کردند تا بدهی های خود را تأیید کنند، نقشه های غیر مجاز برداشته شده و سایر وام ها مشکوک بودند

8. Section 5 renders an agreement made with an unauthorised person unenforceable at the option of the innocent party.
[ترجمه ترگمان]بخش ۵، توافق نامه ای را ارایه می کند که با یک فرد غیرمجاز نباید در گزینه طرف بی گناه واقع شده باشد
[ترجمه گوگل]بخش 5 موافقت نامه ای را با شخص غیر مجاز در اختیار حزب بی گناه اجرا می کند

9. The ostensible reason was Mr Moussa's supposedly unauthorised dialogue with representatives of the main radical religious group, the Jamaat Islamiya.
[ترجمه ترگمان]دلیل ظاهری آقای موسی، گفتگوی غیرمجاز با نمایندگان گروه اصلی مذهبی رادیکال جماعت اسلامیه بود
[ترجمه گوگل]دلایل ظاهری گفتگو مناظره آمیز آقای موسوس با نمایندگان گروه اصلی مذهبی رادیکال، جامع اسلامیه بود

10. In June, 27% of S4 were unauthorised absentees.
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن، ۲۷ درصد از S۴ غیر مجاز بودند
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئن، 27٪ از S4 غایب غیر مجاز بود

11. The communications network is designed to prevent unauthorised access to the system from external sources.
[ترجمه ترگمان]شبکه ارتباطی برای جلوگیری از دسترسی غیرمجاز به سیستم از منابع خارجی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]شبکه ارتباطی برای جلوگیری از دسترسی غیر مجاز به سیستم از منابع خارجی طراحی شده است

12. This was no unauthorised operation carried out by a bunch of freelance hotheads.
[ترجمه ترگمان]این عمل unauthorised نبود که توسط یه مشت افراد مستقل مستقل عمل کرده باشه
[ترجمه گوگل]این عملیات غیر مجاز انجام شده توسط یک دسته از hotheads آزاد بود

13. State action to prevent illegal and unauthorised acts of local authorities.
[ترجمه ترگمان]اقدام دولت برای جلوگیری از اعمال غیرقانونی و غیرمجاز از سوی مراجع محلی
[ترجمه گوگل]اقدام دولت برای جلوگیری از اقدامات غیرقانونی و غیر مجاز مقامات محلی

14. This is a security precaution against an unauthorised person or the cashier alone being able to open the box.
[ترجمه ترگمان]این یک اقدام احتیاطی امنیتی در برابر یک فرد غیرمجاز یا صندوقدار است که می تواند جعبه را باز کند
[ترجمه گوگل]این یک اقدام امنیتی در برابر یک فرد غیر مجاز یا صندوقدار است که قادر به باز کردن جعبه است

15. Those schools with the highest percentages of unauthorised absence were all inner city schools.
[ترجمه ترگمان]این مدارس با بالاترین درصد فقدان غیرمجاز، همه مدارس شهر درونی بودند
[ترجمه گوگل]این مدارس با بالاترین درصد غایب غیر مجاز، همه مدارس شهر بودند

پیشنهاد کاربران

With out official approval or permission
بدون اجازه
منبع: longman

غیر مسئول، بدون اجازه رسمی

غیر مجاز - بدون اجازه

بدون اجازه_غیررسمی_غیر مجاز


کلمات دیگر: