1. This is not an unattainable ideal.
[ترجمه ترگمان]این یک ایده آل دست نیافتنی نیست
[ترجمه گوگل]این یک آرمان غیر قابل دستیابی نیست
2. A thin ribbon that separates unparalleled views from unattainable wealth, the walk is a welcome balm to the landlocked masses.
[ترجمه ترگمان]یک نوار باریک که نمای بی نظیری از ثروت دست نیافتنی را از هم جدا می کند، مرهم خوشایندی برای توده های محصور در خشکی است
[ترجمه گوگل]یک نوار نازک که دیدگاه های بی نظیری را از ثروت غیرقابل دسترس جدا می کند، پیاده روی یک مومیایی خوشایند برای توده های دریایی است
3. It is unattainable, not because of the nature of things, but because of the nature of our faculties.
[ترجمه ترگمان]این دست نیافتنی است، نه به خاطر طبیعت چیزها، بلکه به خاطر طبیعت استعدادهای ما
[ترجمه گوگل]این غیر قابل دستیابی است، نه به دلیل ماهیت چیزها، بلکه به خاطر ماهیت دانشکده های ما
4. The idea of wealth was not just unattainable, it was unthinkable; when the thought was uttered he ridiculed it.
[ترجمه ترگمان]تصور ثروت فقط دست نیافتنی نبود؛ وقتی که این فکر به زبان آورد آن را مسخره کرد
[ترجمه گوگل]ایده ثروت نه تنها غیرقابل دسترسی بود، بلکه غیر قابل تصور بود؛ وقتی فکر کرد، او آن را محکوم کرد
5. Electricity and water on tap were unattainable dreams for most, but then, nobody had much time to indulge in dreams.
[ترجمه ترگمان]بیش از هر چیز، برق و آب وجود داشت، اما بعد، هیچ کس وقت زیادی برای شرکت در رویا نداشت
[ترجمه گوگل]برق و آب شیرین برای بسیاری از رویاهای غیر قابل دستیابی بود، اما پس از آن، هیچ کس زمان زیادی برای رهایی از رویاها نداشت
6. Participants get a cultural exposure unattainable by ordinary tourists.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان یک نوردهی فرهنگی را غیرقابل دسترس توسط گردشگران عادی به دست می آورند
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان در معرض قرار گرفتن در معرض فرهنگی غیر قابل دسترس توسط گردشگران معمولی هستند
7. A military victory is unattainable.
[ترجمه ترگمان]پیروزی نظامی دست نیافتنی است
[ترجمه گوگل]یک پیروزی نظامی غیر قابل دستیابی است
8. This is not an unattainable ideal, but a goal which you must pursue in order to avoid stagnation.
[ترجمه ترگمان]این یک ایده آل دست نیافتنی نیست، بلکه هدفی است که شما باید برای جلوگیری از رکود، به دنبال آن باشید
[ترجمه گوگل]این ایده ای غیر قابل دستیابی نیست، بلکه یک هدف است که باید در جهت رفع رکود انجام دهید
9. In fact, perfect information is the unattainable holy grail, but dotcom business brings it that little bit closer.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، اطلاعات کامل، جام مقدس دست نیافتنی است، اما کسب وکار dotcom آن را کمی نزدیک تر می آورد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، اطلاعات کامل آن مقدس مقدس غیرقابل دسترس است، اما کسب و کار dotcom آن را کمی نزدیک تر می کند
10. That is, better an unattainable ideal than a limited attainable goal when it comes to the welfare of our fellow men.
[ترجمه ترگمان]این یک ایده آل دست نیافتنی است تا یک هدف قابل دستیابی، هنگامی که به رفاه مردان هم کار خود می رسد
[ترجمه گوگل]بهتر است یک ایده غیر قابل دستیابی از یک هدف قابل دسترسی محدود که در مورد رفاه هموطنان ما باشد
11. The fog bank was unattainable and rather than surrender, Kennedy opened fire against both vessels with his antique and wholly inadequate guns.
[ترجمه ترگمان]این بانک مه دست نیافتنی بود و بجای تسلیم، کندی با هر دو کشتی با سلاح های قدیمی و inadequate آتش گشود
[ترجمه گوگل]بانک مه این امکان پذیر نبود و به جای تسلیم شدن، کندی در برابر هر دو کشتی با سلاح های عتیقه ای و کاملا ناکافی باز کرد
12. There are those who argue that true independent advice is unattainable.
[ترجمه ترگمان]کسانی هستند که استدلال می کنند که توصیه مستقل حقیقی دست نیافتنی است
[ترجمه گوگل]کسانی هستند که استدلال می کنند که مشاوره مستقل واقعی غیر قابل دستیابی است
13. Some economists think that full employment in Europe is an unattainable goal.
[ترجمه ترگمان]برخی از اقتصاددانان فکر می کنند که اشتغال کامل در اروپا یک هدف دست نیافتنی است
[ترجمه گوگل]برخی از اقتصاددانان معتقدند که اشتغال کامل در اروپا یک هدف غیر قابل دستیابی است
14. However, it may be unfair to accuse the candidates of failing to attain the unattainable.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ممکن است ناعادلانه باشد که کاندیداها را متهم به عدم موفقیت در دستیابی به دست نیافتنی کنیم
[ترجمه گوگل]با این حال، ممکن است غیرمنصفانه باشد که کاندیداها را از عدم دستیابی به دست نیافتنی متهم سازند
15. Television can create deep dissatisfaction by portraying lifestyles that are unattainable.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون می تواند با نشان دادن سبک زندگی که دست نیافتنی است، نارضایتی عمیق ایجاد کند
[ترجمه گوگل]تلویزیون می تواند با نشان دادن شیوه های زندگی غیر قابل دستیابی باعث نارضایتی عمیق شود