کلمه جو
صفحه اصلی

wake up


(عامیانه) رجوع شود به: flicker

انگلیسی به فارسی

به خود آمدن، به چیزی پی بردن


بیدار کردن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to stop sleeping or make someone stop sleeping.

- I woke up early this morning.
[ترجمه bardiya] من امروز بلند شدم
[ترجمه ترگمان] امروز صبح زود بیدار شدم
[ترجمه گوگل] امروز صبح زود بیدار شدم
- The noise in the street woke me up.
[ترجمه ترگمان] سر و صدا در خیابان مرا از خواب بیدار کرد
[ترجمه گوگل] سر و صدا در خیابان من را بیدار کرد

• awaken, rouse from sleep; make alert

مترادف و متضاد

Awaken somebody


Become more aware of a real-life situation; to concentrate on the matter in hand


جملات نمونه

1. When I wake up every morning, the greatest joy is gazing upon you and sunshine, that is the future I desire.
[ترجمه م] Loving you is the most beautiful reason to wake up every day
[ترجمه ترگمان]وقتی هر روز صبح از خواب بیدار می شوم، بزرگ ترین شادی به تو و نور خورشید خیره می شود، این همان آینده ای است که من می خواهم
[ترجمه گوگل]وقتی هر روز صبح بیدار می شوم، بزرگترین شادی بر شما و آفتاب نگاه می کند، این آینده ای است که من می خواهم

2. Come on, wake up - breakfast is ready.
[ترجمه مترجم] زودباش، بیدار شو_صبحانه آماده است
[ترجمه ترگمان] زود باش، بیدار شو صبحونه آمادست
[ترجمه گوگل]بیدار بشوید - صبحانه آماده است

3. Not every morning wake up your alarm clock, but dream!
[ترجمه ترگمان]نه، هر بامداد ساعت alarm را بیدار کنید، اما خواب!
[ترجمه گوگل]هر روز صبح روز بیدار شدن از خواب بیدار می شود، اما رویای!

4. Wake up every morning with the thought that something wonderful is about to happen.
[ترجمه ترگمان]هر روز صبح از خواب بیدار شوید با این فکر که اتفاق فوق العاده ای در شرف وقوع است
[ترجمه گوگل]هر روز صبح از خواب بیدار میشوید و فکر میکنید چیزی شگفت انگیز اتفاق میافتد

5. Once we dreamt that we were strangers. We wake up to find that we were dear to each other.
[ترجمه ترگمان]یه بار خواب دیدم که غریبه ایم از خواب بلند شدیم تا بفهمیم که ما برای یکدیگر عزیز بودیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما رویاییم که غریبه بودیم ما بیدار می شویم تا متوجه شویم که ما عزیزان یکدیگر بودیم

6. Dram,as if you never wake up.
[ترجمه ترگمان]درام، انگار هیچ وقت بیدار نمیشی
[ترجمه گوگل]درام، مثل اینکه هیچ وقت از خواب بیدار نشوید

7. What time do you usually wake up in the morning?
[ترجمه ترگمان]معمولا صبح ها چه ساعتی بیدار میشی؟
[ترجمه گوگل]شما معمولا صبح بیدار هستید؟

8. Some people dream of success while others wake up and work hard at it.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد آرزوی موفقیت می کنند در حالی که برخی دیگر بیدار می شوند و سخت کار می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم درمورد موفقیت در حالی که دیگران از خواب بیدار میشوند و در آن کار سختی می کنند

9. Dream, as if you never wake up.
[ترجمه ترگمان] خواب، انگار هیچ وقت بیدار نمیشی
[ترجمه گوگل]رویای، مثل اینکه هیچ وقت از خواب بیدار نشوید

10. Life is too short for us to wake up in the morning with regrets.
[ترجمه ترگمان]زندگی برای ما بسیار کوتاه است که صبح با حسرت از خواب بیدار شویم
[ترجمه گوگل]زندگی ما خیلی کوتاه است و ما باید از صبح با پشیمانی بیدار شویم

11. When I wake up in the morning,You are all I see;When I think about you,And how happy you make me. Youre everything I wanted;Youre everything I need;I look at you and know;That you are all to me. Barry Fitzpatrick.
[ترجمه ترگمان]وقتی صبح از خواب بیدار می شوم، تو تنها چیزی هستی که من می بینم؛ وقتی به تو فکر می کنم، تو چقدر مرا خوشحال می کنی تو هر چیزی که من می خواستم، تو هر چیزی هستی که نیاز دارم؛ به تو نگاه می کنم و می دانم که همه شما به من تعلق دارید بری فیتز پتریک \"؟\"
[ترجمه گوگل]وقتی صبح بیدار می شوم همه چیز را می بینم؛ هنگامی که در مورد شما فکر می کنم، و اینکه چگونه شما را خوشحال می کند تو همه چیزهایی را که می خواستم؛ همه چیز را به من نیاز دارم؛ من به تو نگاه می کنم و می دانم؛ که همه چیز برای من است بری فیتزپاتریک

12. People should wake up to the fact that people with disabilities have got a vote as well.
[ترجمه ترگمان]مردم باید به این حقیقت پی ببرند که افراد دارای معلولیت حق رای دارند
[ترجمه گوگل]مردم باید این واقعیت را بیدار کنند که افراد دارای معلولیت نیز رای دارند

13. Bears wake up in the spring after a winter of hibernation.
[ترجمه ترگمان]خرس ها در بهار بعد از زمستان خواب زمستانی از خواب بیدار می شوند
[ترجمه گوگل]خرس ها پس از زمستان خواب زمستانی از خواب زمستانی به خواب میروند

14. Be quiet! You'll wake up the whole neighbourhood !
[ترجمه ترگمان]ساکت باش! تمام محله را بیدار خواهید کرد!
[ترجمه گوگل]ساکت باش! شما کل محله را بیدار می کنید!

پیشنهاد کاربران

بیدار شدن

سرحال شدن

بیدار شو


از جای خود بلند شدن

Opposed=go to bed
Synonym=get up

بیدار ماندن


سرحال شدن و ورزش کردن

شیطان تاسمانی

بیدار شدن یا بیدار کردن

wake up میشه بیدار کردن یا بیدار شدن
get up ب معنی برخواستن از رختخواب هست نه بیدار شدن !

چشم بازکردن

به خودت بیا.
غفلت نکن.
بیدارشو.


wake up to sth : به چیزی پی بردن
they woke up to the results of the worst storm in 30 years.

برخاستن ( = از خواب بیدار شدن )

Wake up بیدارشو

بیدار بودن

Wake up
I cleaned the blue door and the shop

بیدار کردن. بیدار شدن
To stop sleeping
Or to make someone stop sleeping

از جا برخواستن یا بلند شدن
I need to wake up a bit
لازمه کمی از جایم بلند بشوم

به خودت بیا و از خواب غفلت بیدار شو.

بیدار شدن ( از خواب )

به معنی جبران کردن هم هست

wake up ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: خدمات بیدارباش
تعریف: خدماتی که به مشترک امکان می دهد تلفن خود را چنان تنظیم کند که به طور خودکار در زمان تعیین شده دریافت کنندۀ تماسی باشد که صرفاً برای بیدار کردن او برقرار می شود|||متـ . بیدارباش


کلمات دیگر: