برجستگی یا گلمیخ وسط سپر، قپه ی سپر، گره صدف
umbo
برجستگی یا گلمیخ وسط سپر، قپه ی سپر، گره صدف
انگلیسی به فارسی
برجستگی یا گلمیخ وسط سپر، قپهی سپر
(در هر یک از دو کفهی صدف) برجستگی لولا یا مفصل صدف، گره صدف
umbo
انگلیسی به انگلیسی
• bump or elevation on a shield; rounded bump or protuberance; depressed area on the surface of the eardrum (anatomy); protrusion on either side of the hinge of a bivalve shell (zoology)
جملات نمونه
1. Trunk and branches usually without adventitious sprouts; umbo flat or blunt.
[ترجمه ترگمان]تنه و شاخه ها معمولا بدون جوانه های اتفاقی؛ umbo مسطح یا غیر مستقیم هستند
[ترجمه گوگل]تنه و شاخه ها معمولا بدون قارچ های ناخواسته؛ umbo صاف یا بی نهایت
[ترجمه گوگل]تنه و شاخه ها معمولا بدون قارچ های ناخواسته؛ umbo صاف یا بی نهایت
2. The handle of the malleus, with the umbo at its tip, crosses the drum obliquely from the cone of light upward toward the short process.
[ترجمه ترگمان]دسته استخوان چکشی با نوک نوک آن به طور مایل از مخروط نور به سمت بالا به سمت روند کوتاه عبور می کند
[ترجمه گوگل]دسته گلوی، با umbo در نوک آن، از درام به طور صریح از مخروط نور به سمت فرآیند کوتاه عبور می کند
[ترجمه گوگل]دسته گلوی، با umbo در نوک آن، از درام به طور صریح از مخروط نور به سمت فرآیند کوتاه عبور می کند
3. Compared with the D-larvae and the umbo -larvae, the densities of the post larvae and the settled spats show rapid reductions at the end of the development process.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با لارو D و لارو umbo، دانسیته لارو پست و the ثابت کاهش سریع در انتهای فرآیند توسعه را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با D-larvae و umbo-larvae، تراکم لاروهای پست و اسپات ساکن در پایان فرایند توسعه، کاهش سریع را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با D-larvae و umbo-larvae، تراکم لاروهای پست و اسپات ساکن در پایان فرایند توسعه، کاهش سریع را نشان می دهد
4. Results: The results showed that the effusion of the middle ear decrease the amplitude of stapes footplate and umbo, weaken the incoming energy of the inner ear, thus leading to hearing loss.
[ترجمه ترگمان]نتایج: نتایج نشان داد که جریان گوش میانی، دامنه استخوان های رکابی و umbo را کاهش داده، انرژی ورودی گوش داخلی را تضعیف می کند در نتیجه منجر به از دست رفتن شنوایی می شود
[ترجمه گوگل]نتایج: نتایج نشان داد که افیوژن گوش میانی موجب کاهش دامنه پاها و umbo می شود و انرژی ورودی گوش داخلی را کاهش می دهد و در نتیجه باعث کاهش شنوایی می شود
[ترجمه گوگل]نتایج: نتایج نشان داد که افیوژن گوش میانی موجب کاهش دامنه پاها و umbo می شود و انرژی ورودی گوش داخلی را کاهش می دهد و در نتیجه باعث کاهش شنوایی می شود
5. Sandaogou gold ore is the deposit of new type which is found in the middle of the umbo in Jiamusi these years, the district is volcanic in Mesozoic.
[ترجمه ترگمان]سنگ طلای Sandaogou رسوب نوع جدیدی است که در اواسط دهه umbo در Jiamusi یافت می شود و منطقه آتشفشانی در Mesozoic است
[ترجمه گوگل]سنگ طلا Sandaogou سپرده نوع جدید است که در اواسط umbo در Jiamusi در این سال ها، این منطقه آتشفشانی در Mesozoic است
[ترجمه گوگل]سنگ طلا Sandaogou سپرده نوع جدید است که در اواسط umbo در Jiamusi در این سال ها، این منطقه آتشفشانی در Mesozoic است
6. My was held in July 194 six months before our migration . Umbo was the only Chinese person invited and I still remember him explaining the significance of his gift to me.
[ترجمه ترگمان]من در ماه جولای (۱۹۴ ماه)قبل از مهاجرت ما در ماه جولای برگزار شد Umbo تنها کسی بود که دعوت شده بود و من هنوز او را به خاطر دارم که اهمیت هدیه را به من توضیح می داد
[ترجمه گوگل]من در شش ماه قبل از مهاجرتم، در ماه ژوئیه 194 برگزار شد اوبو تنها شخص چینی بود که دعوت شده بود و هنوز او را به خاطر اهمیت هدیه او به من یاد می دادم
[ترجمه گوگل]من در شش ماه قبل از مهاجرتم، در ماه ژوئیه 194 برگزار شد اوبو تنها شخص چینی بود که دعوت شده بود و هنوز او را به خاطر اهمیت هدیه او به من یاد می دادم
7. The relative concentrations of carotenoid in nacre are closely associated with the color of nacre and tend to reduce gradually from posterior to umbo region in nacre of the same shell.
[ترجمه ترگمان]غلظت های نسبی of در nacre به شدت با رنگ of مرتبط هستند و تمایل دارند که به تدریج از پشت به منطقه umbo در nacre همان پوسته کاهش یابند
[ترجمه گوگل]غلظت نسبی کاروتنوئید در برنز با رنگ روی برنز ارتباط دارد و تمایل به کاهش تدریجی آن از ناحیه خلفی به umbo در براق یک پوسته مشابه دارد
[ترجمه گوگل]غلظت نسبی کاروتنوئید در برنز با رنگ روی برنز ارتباط دارد و تمایل به کاهش تدریجی آن از ناحیه خلفی به umbo در براق یک پوسته مشابه دارد
8. Result Amplitude variation laws of the stapes footplate and umbo were obtained by comparing the frequency response analytic results between the normal ear and pathological ear.
[ترجمه ترگمان]نتیجه تغییرات در قوانین تغییر استخوان رکابی و umbo با مقایسه نتایج تحلیلی پاسخ فرکانسی بین گوش معمولی و گوش آسیب شناسی به دست آمده است
[ترجمه گوگل]نتایج نتایج تغییرات آمپلیفال پایه و umbo با مقایسه مقادیر پاسخ های پاسخ فرکانسی بین گوش طبیعی و آسیب پاتولوژیک بدست آمد
[ترجمه گوگل]نتایج نتایج تغییرات آمپلیفال پایه و umbo با مقایسه مقادیر پاسخ های پاسخ فرکانسی بین گوش طبیعی و آسیب پاتولوژیک بدست آمد
کلمات دیگر: