تبخیر کردن
vaporise
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• convert into vapor, convert into a gaseous state; become converted into vapor, become dissipated (also vaporize)
جملات نمونه
1. The blast may have vaporised the meteorite.
[ترجمه ترگمان]ممکن است این انفجار بر روی شهاب سنگ رد شده باشد
[ترجمه گوگل]انفجار ممکن است شهاب سنگ را تبخیر کند
[ترجمه گوگل]انفجار ممکن است شهاب سنگ را تبخیر کند
2. Lasers are also being used to vaporise the dirt from limestone and marble sculpture.
[ترجمه ترگمان]همچنین لیزر برای پاک سازی خاک از مجسمه سنگ آهک و سنگ مرمر استفاده می شود
[ترجمه گوگل]لیزرها نیز برای تخلیه خاک از سنگ آهک و مجسمه سازی سنگ مرمر استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]لیزرها نیز برای تخلیه خاک از سنگ آهک و مجسمه سازی سنگ مرمر استفاده می شوند
3. Water vaporises when it boils.
[ترجمه نسرین نعمتی] آب هنگام جوشیدن شروع به تبخیر شدن می کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که می جوشد، آب جوش می آید[ترجمه گوگل]آب جوشانده می شود
4. All her dreams, in an instant, had vaporised into nothing - for she knew she would never accept his proposition.
[ترجمه ترگمان]تمام رویاهایش، در یک لحظه به هیچ چیز تبدیل نشده بود - چون می دانست که هرگز پیشنهاد او را قبول نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]تمام رویاهای او، در یک لحظه، به هیچ چیز ناپدید شد - زیرا او می دانست که هرگز گناه او را نمی پذیرد
[ترجمه گوگل]تمام رویاهای او، در یک لحظه، به هیچ چیز ناپدید شد - زیرا او می دانست که هرگز گناه او را نمی پذیرد
5. When the vaporised lead cooled, it was collected by small boys with brushes and shovels.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the سرد شد، توسط پسران کوچکی با برس و بیل جمع آوری شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که سرب تبخیر شده سرد می شود، توسط پسران کوچک با برس و بیل جمع آوری شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که سرب تبخیر شده سرد می شود، توسط پسران کوچک با برس و بیل جمع آوری شد
6. They then vaporise the mercury using a blowtorch, leaving gold behind.
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها جیوه را با استفاده از یک blowtorch باز می کنند و طلا را پشت سر می گذارند
[ترجمه گوگل]سپس جیوه را با استفاده از یک لامپ جیوه تکان دادند و طلا را پشت سر گذاشتند
[ترجمه گوگل]سپس جیوه را با استفاده از یک لامپ جیوه تکان دادند و طلا را پشت سر گذاشتند
7. As absorbed water vaporise in reflow, internal cracks and failures may be created.
[ترجمه ترگمان]همانطور که آب جذب شده در reflow، شکاف ها و شکست های داخلی ممکن است ایجاد شود
[ترجمه گوگل]همانطور که جذب آب در تبخیر تبخیر می شود، ترک های داخلی و شکست ممکن است ایجاد شود
[ترجمه گوگل]همانطور که جذب آب در تبخیر تبخیر می شود، ترک های داخلی و شکست ممکن است ایجاد شود
8. Such a low-speed impact does not melt or vaporise rock like a high-speed crash.
[ترجمه ترگمان]چنین ضربه با سرعت پایین مانند یک سقوط با سرعت بالا، ذوب یا vaporise نمی شود
[ترجمه گوگل]چنین برخوردی با سرعت کم، مانند سقوط با سرعت بالا، ذوب نمی کند و به آن آسیب نمی رساند
[ترجمه گوگل]چنین برخوردی با سرعت کم، مانند سقوط با سرعت بالا، ذوب نمی کند و به آن آسیب نمی رساند
9. Wounds and ftustration vaporise in rest.
[ترجمه ترگمان]زخم ها و ftustration vaporise در استراحت است
[ترجمه گوگل]زخم ها و افسردگی در حالت استراحت
[ترجمه گوگل]زخم ها و افسردگی در حالت استراحت
10. Ion cannon shots vaporise the object struck magnifying the energy discharge.
[ترجمه ترگمان]گلوله های توپ یونی به هدف بزرگ کردن تخلیه انرژی ضربه وارد می کنند
[ترجمه گوگل]عکسهای توپ توپ یونایتد جسم را که در معرض انهدام انرژی قرار گرفته است تبخیر می کند
[ترجمه گوگل]عکسهای توپ توپ یونایتد جسم را که در معرض انهدام انرژی قرار گرفته است تبخیر می کند
11. Volatile anaesthetics, such as Enflurane, Halothane and Isflurane, are vaporised into the gas mixture administered to the patient.
[ترجمه ترگمان]anaesthetics فرار، مانند Enflurane، Halothane و Isflurane، وارد مخلوط گاز داده شده به بیمار می شوند
[ترجمه گوگل]بیحسی موضعی، مانند انفولان، هالوتان و اسفوروران، به مخلوط گاز تزریق شده به بیمار تبخیر می شود
[ترجمه گوگل]بیحسی موضعی، مانند انفولان، هالوتان و اسفوروران، به مخلوط گاز تزریق شده به بیمار تبخیر می شود
12. But it appears to be highly toxic, especially when vaporised.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که بسیار سمی است، به خصوص وقتی که vaporised
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد بسیار سمی است، به خصوص هنگامی که تبخیر می شود
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد بسیار سمی است، به خصوص هنگامی که تبخیر می شود
13. The plants take salty or brackish water, and either warm it, vaporise it and separate off the salts and impurities, or pass it through filters.
[ترجمه ترگمان]گیاهان آب شور یا شوری دارند و یا آن را گرم می کنند، آن را گرم می کنند و نمک و ناخالصی ها را جدا می کنند و یا آن را از طریق فیلترها عبور می دهند
[ترجمه گوگل]این گیاهان آب شور یا شور، و یا گرم آن، تبخیر آن و جدا کردن نمک و ناخالصی، و یا عبور از طریق فیلتر
[ترجمه گوگل]این گیاهان آب شور یا شور، و یا گرم آن، تبخیر آن و جدا کردن نمک و ناخالصی، و یا عبور از طریق فیلتر
14. And while it is true that technology creates jobs, history shows that it can vaporise them pretty quickly, too.
[ترجمه ترگمان]و در حالی که این درست است که فن آوری موجب ایجاد شغل می شود، تاریخ نشان می دهد که می تواند آن ها را به سرعت جذب کند
[ترجمه گوگل]و در حالی که درست است که تکنولوژی شغل ایجاد می کند، تاریخ نشان می دهد که می تواند خیلی سریع آن را بخار دهد
[ترجمه گوگل]و در حالی که درست است که تکنولوژی شغل ایجاد می کند، تاریخ نشان می دهد که می تواند خیلی سریع آن را بخار دهد
15. Most air-conditioning units, like refrigerators, use tubes containing chemical refrigerants which vaporise as they draw heat out of the air passing over them.
[ترجمه ترگمان]اکثر واحدهای تهویه مطبوع مانند یخچال، از لوله های حاوی مواد شیمیایی استفاده می کنند که در هنگام عبور از هوای عبور می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر واحدهای تهویه مطبوع، مانند یخچال و فریزر، از لوله هایی حاوی مبرد های شیمیایی استفاده می کنند که بخار می دهند، زیرا گرما را از هوا عبور می دهند
[ترجمه گوگل]اکثر واحدهای تهویه مطبوع، مانند یخچال و فریزر، از لوله هایی حاوی مبرد های شیمیایی استفاده می کنند که بخار می دهند، زیرا گرما را از هوا عبور می دهند
پیشنهاد کاربران
اصلش vaporize هست به معنی تبخیر کردن
کلمات دیگر: