1- برخاستن و سخنرانی خود را آغاز کردن 2- روی پهنه ی رقص رفتن
take the floor
1- برخاستن و سخنرانی خود را آغاز کردن 2- روی پهنه ی رقص رفتن
انگلیسی به فارسی
طبقه را بگیر
انگلیسی به انگلیسی
• take the right to speak
جملات نمونه
1. The Chancellor of the Exchequer will take the floor for his Budget speech at 00 p. m.
[ترجمه ترگمان]وزیر خزانه داری برای سخنرانی خود در ساعت ۰۰ بعد از ظهر زمین را اجاره خواهد کرد متر
[ترجمه گوگل]صدراعظم هیئت مدیره در سخنرانی بودجه خود در ساعت 00 صبح برگزار خواهد شد متر
[ترجمه گوگل]صدراعظم هیئت مدیره در سخنرانی بودجه خود در ساعت 00 صبح برگزار خواهد شد متر
2. The Prince and Princess were the first to take the floor.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده و شاهزاده خانم ماریا اولین کسانی بودند که کف اتاق را گرفتند
[ترجمه گوگل]شاهزاده و شاهزاده اولین کسی بودند که کفن می کردند
[ترجمه گوگل]شاهزاده و شاهزاده اولین کسی بودند که کفن می کردند
3. I now invite the President to take the floor.
[ترجمه ترگمان] حالا رئیس جمهور رو دعوت می کنم که طبقه رو بگیره
[ترجمه گوگل]من اکنون از رئیس جمهور دعوت میکنم تا سخنرانی کنم
[ترجمه گوگل]من اکنون از رئیس جمهور دعوت میکنم تا سخنرانی کنم
4. The newlyweds were the first to take the floor.
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد اولین نفری بودند که زمین را گرفتند
[ترجمه گوگل]اولیای جوان برای نخستین بار به طبقه رسید
[ترجمه گوگل]اولیای جوان برای نخستین بار به طبقه رسید
5. The chairman sdked the actress to take the floor first.
[ترجمه ترگمان]رئیس به بازیگر دستور داد اول زمین را بگیرد
[ترجمه گوگل]رئیس این فیلم را برای اولین بار در زمین بازی کرد
[ترجمه گوگل]رئیس این فیلم را برای اولین بار در زمین بازی کرد
6. The senator asked leave to take the floor.
[ترجمه ترگمان]سناتور از من خواست که زمین رو بگیره
[ترجمه گوگل]سناتور خواسته است که سخنرانی کند
[ترجمه گوگل]سناتور خواسته است که سخنرانی کند
7. It was time for Tom Williams to take the floor.
[ترجمه ترگمان]وقتش بود که تام ویلیامز زمین را بگیرد
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است که تام ویلیامز از آن استفاده کند
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است که تام ویلیامز از آن استفاده کند
8. He invited the mayor to take the floor.
[ترجمه ترگمان]شهردار را دعوت کرد که کف اتاق را بگیرد
[ترجمه گوگل]او از شهردار دعوت کرد تا سخنرانی کند
[ترجمه گوگل]او از شهردار دعوت کرد تا سخنرانی کند
9. The chairman permitted me to take the floor.
[ترجمه ترگمان]رئیس به من اجازه داد که زمین را بگیرم
[ترجمه گوگل]رئیس اجازه داد من را برگزینم
[ترجمه گوگل]رئیس اجازه داد من را برگزینم
10. They all clamoured to take the floor.
[ترجمه ترگمان]همه می خواستند زمین را بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها همه خواستار سخن گفتن بودند
[ترجمه گوگل]آنها همه خواستار سخن گفتن بودند
11. All delegates have a voice at the Conference and can take the floor on any issue raised.
[ترجمه ترگمان]همه نمایندگان در این کنفرانس یک صدا دارند و می توانند بر روی هر مساله ای که مطرح شده است، زمین را اشغال کنند
[ترجمه گوگل]همه نمایندگان در کنفرانس سخنرانی می کنند و می توانند در هر مورد مطرح کنند
[ترجمه گوگل]همه نمایندگان در کنفرانس سخنرانی می کنند و می توانند در هر مورد مطرح کنند
12. But it would not be the last time the machines would take the floor there.
[ترجمه ترگمان]اما این آخرین باری نبود که ماشین ها روی زمین می نشستند
[ترجمه گوگل]اما این آخرین بار نیست که دستگاه ها در طبقه ی پایین قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]اما این آخرین بار نیست که دستگاه ها در طبقه ی پایین قرار بگیرند
13. If you have anything to say about the problem, you can take the floor.
[ترجمه ترگمان]اگه چیزی برای گفتن در مورد مشکل داری میتونی زمین رو بگیری
[ترجمه گوگل]اگر شما چیزی در مورد مشکل دارید، می توانید طبقه بندی کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما چیزی در مورد مشکل دارید، می توانید طبقه بندی کنید
14. Originally do, you devil at the rate of FS back fast, just to take the floor.
[ترجمه ترگمان]در اصل، شیطان با سرعت زیادی به عقب برمی گرده، فقط برای برداشتن زمین
[ترجمه گوگل]در ابتدا، شما به سرعت FS به عقب سریع، فقط به طبقه
[ترجمه گوگل]در ابتدا، شما به سرعت FS به عقب سریع، فقط به طبقه
پیشنهاد کاربران
سخن گفتن در مجلس و یا در یک مناظره
To speak in a debate or assembly
To speak in a debate or assembly
To take the floor mesnsوسط اومدن. Example, when the bride and bride groom began to dance every one took the floorوقتی که عروس و داماد شروع به رقصیدن کردند همه اومدند وسط
کلمات دیگر: