1- صورت موجودی را تهیه کردن، (از موجودی انبار یا مغازه و غیره) فهرست تهیه کردن 2- ارزیابی کردن، برآورد کردن
take stock
1- صورت موجودی را تهیه کردن، (از موجودی انبار یا مغازه و غیره) فهرست تهیه کردن 2- ارزیابی کردن، برآورد کردن
انگلیسی به فارسی
سهام
انگلیسی به انگلیسی
• check inventory
جملات نمونه
1. It was time to stand back and take stock of his career.
[ترجمه ساناز] وقت آن رسید که تأملی کند و نگاهی به وضعیت شغلی اش بیاندازد.
[ترجمه ترگمان]وقت آن رسیده بود که بایستد و شغل خود را به دست بگیرد[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است تا کار خود را انجام دهد
2. It was time to take stock of the situation.
[ترجمه ترگمان]وقت آن رسیده بود که اوضاع را به هم بزند
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که وضعیت را بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که وضعیت را بررسی کنیم
3. It is time to take stock, at the half-way mark, before the next phase of reform.
[ترجمه ترگمان]زمان آن است که به نشانه نیمه راه، قبل از مرحله بعدی اصلاحات، سهام را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]وقت آن است که قبل از مرحله بعدی اصلاحات، به علامت نیمی از سهام عرضه شود
[ترجمه گوگل]وقت آن است که قبل از مرحله بعدی اصلاحات، به علامت نیمی از سهام عرضه شود
4. Communities must take stock of their assets, he said, and devise a strategy to develop tourism or industry.
[ترجمه ترگمان]او گفت که جوامع باید دارایی های خود را در نظر بگیرند و یک استراتژی برای توسعه گردشگری یا صنعت تدوین کنند
[ترجمه گوگل]او گفت که جوامع باید دارایی های خود را بررسی کنند و یک استراتژی برای توسعه گردشگری یا صنعت ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]او گفت که جوامع باید دارایی های خود را بررسی کنند و یک استراتژی برای توسعه گردشگری یا صنعت ایجاد کنند
5. It was inconceivable that they would ever take stock, or any funny money.
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسید که آن ها به هیچ وجه سهام و یا هر پول خنده دار را بردارند
[ترجمه گوگل]این غیر قابل تصور بود که آنها همیشه سهام، و یا هر پول خنده دار
[ترجمه گوگل]این غیر قابل تصور بود که آنها همیشه سهام، و یا هر پول خنده دار
6. I took the chance to take stock of the room.
[ترجمه ترگمان]من فرصت استفاده از این اتاق را به دست آوردم
[ترجمه گوگل]من فرصتی را برای ارزیابی اتاقم گرفتم
[ترجمه گوگل]من فرصتی را برای ارزیابی اتاقم گرفتم
7. He took the time to take stock of the situation before making the offer.
[ترجمه ترگمان]او قبل از این که این پیشنهاد را مطرح کند، زمان را صرف خرید و فروش این موقعیت کرد
[ترجمه گوگل]او زمان را برای بررسی وضعیت قبل از ارائه پیشنهاد گرفت
[ترجمه گوگل]او زمان را برای بررسی وضعیت قبل از ارائه پیشنهاد گرفت
8. They decided to take stock of the present state of affairs.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتند که در امور جاری شرکت کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند وضعیت فعلی را بررسی کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند وضعیت فعلی را بررسی کنند
9. Gordon: And thank you for helping me take stock in my career.
[ترجمه ترگمان]گوردون: و از اینکه به من کمک کردید در حرفه خود شرکت کنم تشکر می کنم
[ترجمه گوگل]گوردون و از شما سپاسگزارم که به من کمک کردید که در حرفه من شرکت کنید
[ترجمه گوگل]گوردون و از شما سپاسگزارم که به من کمک کردید که در حرفه من شرکت کنید
10. During the battle, the general paused to take stock of the situation.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ، ژنرال لحظه ای درنگ کرد تا وضع خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]در طول نبرد، عموم متوقف شد تا وضعیت را بررسی کند
[ترجمه گوگل]در طول نبرد، عموم متوقف شد تا وضعیت را بررسی کند
11. Take stock in how things are going, what changes you'd like to make, and set the plan in motion for the fall.
[ترجمه ترگمان]در نظر بگیرید که اوضاع چطور پیش می رود، چه تغییراتی را دوست دارید انجام دهید، و برنامه را در حرکت برای سقوط تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]در مورد چگونگی انجام کارها، چگونگی تغییراتی که می خواهید انجام دهید، در نظر بگیرید و برنامه را برای سقوط تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]در مورد چگونگی انجام کارها، چگونگی تغییراتی که می خواهید انجام دهید، در نظر بگیرید و برنامه را برای سقوط تنظیم کنید
12. It was to stand and take stock of his career.
[ترجمه ترگمان]باید می ایستاد و شغل خود را به دست می گرفت
[ترجمه گوگل]این برای ایستادن و بررسی کارهایش بود
[ترجمه گوگل]این برای ایستادن و بررسی کارهایش بود
13. We need to take stock of the delivery.
[ترجمه ترگمان] ما باید سهام رو بگیریم
[ترجمه گوگل]ما باید تحویل کالا را ارزیابی کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید تحویل کالا را ارزیابی کنیم
14. We must take stock of the situation and decide what to do.
[ترجمه ترگمان]ما باید موقعیت را در نظر بگیریم و تصمیم بگیریم که چه کار کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید وضعیت را بررسی کنیم و تصمیم بگیریم چه کاری باید انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید وضعیت را بررسی کنیم و تصمیم بگیریم چه کاری باید انجام دهیم
15. I'll have to take stock, go carefully and regain my buoyancy.
[ترجمه ترگمان]من باید ذخیره کنم، با احتیاط حرکت کنم و buoyancy رو دوباره بدست بیارم
[ترجمه گوگل]من باید سهام داشته باشم، با دقت نگاه کنم
[ترجمه گوگل]من باید سهام داشته باشم، با دقت نگاه کنم
پیشنهاد کاربران
بررسی کارها
: ( take stock ( of sb/sth
review or make an assessment of a particular situation, typically as a prelude to making a decision
reflect and assess
( think again carefully ( about sb/sth
think about what something really means
to make an estimate or appraisal, as of resources or of oneself
to take an inventory
review or make an assessment of a particular situation, typically as a prelude to making a decision
reflect and assess
( think again carefully ( about sb/sth
think about what something really means
to make an estimate or appraisal, as of resources or of oneself
to take an inventory
نظر سنجی، ارزیابی
We need to take stock and formulate a plan
ما نیاز داریم که یک برنامه را به خوبی ارزیابی کرده و قاعده سازی کنیم.
We need to take stock and formulate a plan
ما نیاز داریم که یک برنامه را به خوبی ارزیابی کرده و قاعده سازی کنیم.
تأمل کردن
سبک و سنگین کردن امور
دو دوتا چارتا کردن
وَرانداز کردن چیزی
انبارگردانی کردن ، ارزیابی کردن
کلمات دیگر: