بی پاسخ، بلا جواب
unanswered
بی پاسخ، بلا جواب
انگلیسی به فارسی
بی پاسخ، بلا جواب
بی پاسخ
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: not answered.
- He was left with many unanswered questions.
[ترجمه ترگمان] او بسیاری از سوالات بی پاسخ را رها کرد
[ترجمه گوگل] او با بسیاری از سوالات بدون جواب باقی مانده بود
[ترجمه گوگل] او با بسیاری از سوالات بدون جواب باقی مانده بود
• (2) تعریف: having received or been given no response or reply.
- unanswered letters
[ترجمه ترگمان] نامه های بدون پاسخ
[ترجمه گوگل] نامه های پاسخ ناپذیر
[ترجمه گوگل] نامه های پاسخ ناپذیر
- unanswered cries for help
[ترجمه ترگمان] فریادهای بدون پاسخ برای کمک
[ترجمه گوگل] فریاد بدون پاسخ برای کمک
[ترجمه گوگل] فریاد بدون پاسخ برای کمک
• not replied to; not refuted; not answered
something that is unanswered has not been answered, often because you do not have the information to do so.
something that is unanswered has not been answered, often because you do not have the information to do so.
جملات نمونه
1. Forgive me for leaving some of your questions unanswered.
[ترجمه ترگمان]منو ببخش که چند تا از سوالای تو رو بی جواب گذاشتم
[ترجمه گوگل]من را ببخشید که بعضی از سؤالاتتان را بدون پاسخ برطرف کنید
[ترجمه گوگل]من را ببخشید که بعضی از سؤالاتتان را بدون پاسخ برطرف کنید
2. Some of the most important questions remain unanswered.
[ترجمه ترگمان]برخی از مهم ترین پرسش ها همچنان بی پاسخ مانده اند
[ترجمه گوگل]برخی از مهمترین سوالات بدون جواب باقی می مانند
[ترجمه گوگل]برخی از مهمترین سوالات بدون جواب باقی می مانند
3. His appeal for forgiveness went unanswered.
[ترجمه ترگمان]درخواست وی از عفو، بی جواب ماند
[ترجمه گوگل]درخواست تجدید نظر برای بخشش بدون جواب جواب داد
[ترجمه گوگل]درخواست تجدید نظر برای بخشش بدون جواب جواب داد
4. He had always had difficulty leaving questions unanswered.
[ترجمه ترگمان]او همیشه به سختی سوا لات را بی جواب می گذاشت
[ترجمه گوگل]او همیشه دچار مشکلاتی شده بود که سوالات را بدون پاسخ بیندازند
[ترجمه گوگل]او همیشه دچار مشکلاتی شده بود که سوالات را بدون پاسخ بیندازند
5. The trial left many questions unanswered.
[ترجمه ترگمان]این محاکمه بسیاری از سوالات را بی پاسخ گذاشت
[ترجمه گوگل]محاکمه بسیاری از سوالات بدون پاسخ را ترک کرد
[ترجمه گوگل]محاکمه بسیاری از سوالات بدون پاسخ را ترک کرد
6. The family's request for help went unanswered.
[ترجمه ترگمان]درخواست خانواده برای کمک بی جواب ماند
[ترجمه گوگل]درخواست خانواده برای کمک به جوابهای بی پاسخ داد
[ترجمه گوگل]درخواست خانواده برای کمک به جوابهای بی پاسخ داد
7. Many other questions remain unanswered .
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سوالات دیگر بی پاسخ مانده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سوالات دیگر بدون جواب باقی می مانند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سوالات دیگر بدون جواب باقی می مانند
8. Many questions about the crime remain unanswered .
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پرسش ها در مورد این جنایت همچنان بی پاسخ مانده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سوالات در مورد جرایم بدون پاسخ مطرح می شود
[ترجمه گوگل]بسیاری از سوالات در مورد جرایم بدون پاسخ مطرح می شود
9. Their cries for help went unanswered.
[ترجمه ترگمان]فریادهای آنان برای کمک بی جواب ماند
[ترجمه گوگل]گریه برای کمک به آنها بی پاسخ بود
[ترجمه گوگل]گریه برای کمک به آنها بی پاسخ بود
10. The children's cries for help went unanswered .
[ترجمه ترگمان]فریادهای کودکان برای کمک بی پاسخ مانده اند
[ترجمه گوگل]گریه های کودک برای کمک به جواب بی پاسخ رفت
[ترجمه گوگل]گریه های کودک برای کمک به جواب بی پاسخ رفت
11. There were some holes in that theory, some unanswered questions.
[ترجمه ترگمان]چند سوراخ در این نظریه وجود داشت که برخی سوالات بی پاسخ مانده اند
[ترجمه گوگل]در این نظریه برخی از حفره ها وجود داشت، بعضی از سوالات بدون جواب
[ترجمه گوگل]در این نظریه برخی از حفره ها وجود داشت، بعضی از سوالات بدون جواب
12. Through an unfortunate oversight your letter was left unanswered.
[ترجمه ترگمان]از طریق یه پشت پرده بدبختی که نامه تو بی جواب گذاشته شده
[ترجمه گوگل]از طریق یک نظارت ناگوار، نامه شما بدون پاسخ باقی مانده است
[ترجمه گوگل]از طریق یک نظارت ناگوار، نامه شما بدون پاسخ باقی مانده است
13. Some important questions remain unanswered .
[ترجمه ترگمان]برخی سوالات مهم همچنان بی پاسخ مانده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از سوالات مهم بدون جواب باقی می مانند
[ترجمه گوگل]بعضی از سوالات مهم بدون جواب باقی می مانند
14. Dana was best left unanswered in her present mood.
[ترجمه ترگمان]دنا بهتر از او در حال حاضر جوابی نداد
[ترجمه گوگل]دنیا در حالت خلقی حال حاضر بدون پاسخ باقی مانده است
[ترجمه گوگل]دنیا در حالت خلقی حال حاضر بدون پاسخ باقی مانده است
پیشنهاد کاربران
Unanswered questions : سوالات پاسخ داده نشده
کلمات دیگر: