بدون کمک
unaided
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of aided.
• without help, without aid
if you do something unaided, you do it without help.
if you do something unaided, you do it without help.
جملات نمونه
1. She can no longer walk unaided.
[ترجمه ترگمان]او دیگر نمی تواند به تنهایی راه برود
[ترجمه گوگل]او دیگر نمیتواند بدون نیاز به راه رفتن راه برود
[ترجمه گوگل]او دیگر نمیتواند بدون نیاز به راه رفتن راه برود
2. The baby cannot sit unaided she has to be propped up on pillows.
[ترجمه ترگمان]بچه به تنهایی نمی تواند بنشیند و روی بالش ها تکیه کند
[ترجمه گوگل]کودک نمیتواند نشسته بدون کمک او بر روی بالش قرار گیرد
[ترجمه گوگل]کودک نمیتواند نشسته بدون کمک او بر روی بالش قرار گیرد
3. She professed that she could do nothing unaided.
[ترجمه ترگمان]گفت که کاری به تنهایی از دستش بر نمی آید
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که او می تواند بدون هیچ کاری انجام دهد
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که او می تواند بدون هیچ کاری انجام دهد
4. The two explorers attempted an unaided walk across the South Pole.
[ترجمه ترگمان]این دو نفر در قطب جنوب بدون کمک به راه خود ادامه دادند
[ترجمه گوگل]این دو کاوشگر سعی در پیاده روی بدون سر و صدا در سراسر قطب جنوب کردند
[ترجمه گوگل]این دو کاوشگر سعی در پیاده روی بدون سر و صدا در سراسر قطب جنوب کردند
5. Did she produce this work unaided?
[ترجمه ترگمان]آیا او این کار را به تنهایی انجام می داد؟
[ترجمه گوگل]آیا او این کار را بدون هیچ مشکلی انجام داد؟
[ترجمه گوگل]آیا او این کار را بدون هیچ مشکلی انجام داد؟
6. Tissues should be able to support themselves unaided before sutures are removed.
[ترجمه ترگمان]Tissues باید قبل از برداشتن sutures قادر به حمایت از خودشان باشند
[ترجمه گوگل]بافتها باید قبل از اینکه بخیه ها از بین بروند، باید از خودشان حمایت کنند
[ترجمه گوگل]بافتها باید قبل از اینکه بخیه ها از بین بروند، باید از خودشان حمایت کنند
7. He can now walk unaided.
[ترجمه ترگمان]حالا به تنهایی می تواند راه برود
[ترجمه گوگل]او اکنون می تواند بدون هیچ مشکلی راه برود
[ترجمه گوگل]او اکنون می تواند بدون هیچ مشکلی راه برود
8. It was not unusual for him, unaided, to drink two bottles of wine in as many hours.
[ترجمه ترگمان]برای او غیر معمول بود، بدون کمک دو بطری شراب در عرض چند ساعت
[ترجمه گوگل]برای او، بدون نیاز، دو بطری شراب را به مدت چند ساعت نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]برای او، بدون نیاز، دو بطری شراب را به مدت چند ساعت نادیده گرفت
9. The act of digging a garden bed unaided helps to counter self-doubts and public preconceptions about blind people's capabilities.
[ترجمه ترگمان]عمل حفر یک تخت خواب باغ به کمک دیگران به مقابله با شک و تردیدهای عمومی و preconceptions عمومی در مورد توانایی های افراد نابینا کمک می کند
[ترجمه گوگل]عمل حفر حیاط باغ بدون کمک کمک می کند تا با شک و تردید های خود و پیش بینی های عمومی در مورد توانایی های نابینایان مقابله کند
[ترجمه گوگل]عمل حفر حیاط باغ بدون کمک کمک می کند تا با شک و تردید های خود و پیش بینی های عمومی در مورد توانایی های نابینایان مقابله کند
10. No man unaided could kill Medusa.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به تنهایی نمی تونه مدوسا رو بکشه
[ترجمه گوگل]هیچ مردی بدون کمک نمی تواند مدوزا را بکشد
[ترجمه گوگل]هیچ مردی بدون کمک نمی تواند مدوزا را بکشد
11. Jerry cannot stand up unaided.
[ترجمه ترگمان]جری به تنهایی نمی تواند از جا بلند شود
[ترجمه گوگل]جری نمیتونه بیاد بیرون
[ترجمه گوگل]جری نمیتونه بیاد بیرون
12. Made an unaided attempt to climb the sheer cliff.
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ تلاشی برای بالا رفتن از صخره محض
[ترجمه گوگل]تلاش بی وقفه برای صعود به صخره های شگفت انگیز ساخته شده است
[ترجمه گوگل]تلاش بی وقفه برای صعود به صخره های شگفت انگیز ساخته شده است
13. That comet is invisible to the unaided eye.
[ترجمه ترگمان]این ستاره دنباله دار برای چشم unaided نامرئی است
[ترجمه گوگل]این دنباله دار به چشم غیر قابل مشاهده است
[ترجمه گوگل]این دنباله دار به چشم غیر قابل مشاهده است
14. He captured a lion unaided by anyone.
[ترجمه ترگمان]او به تنهایی یک شیر را به دست گرفته بود
[ترجمه گوگل]او یک شیر را بدون هیچ مشکلی دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]او یک شیر را بدون هیچ مشکلی دستگیر کرد
15. Since his accident, he hasn't been able to walk unaided.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که تصادف کرده، قادر به قدم زدن به تنهایی نبوده
[ترجمه گوگل]از زمان تصادف، او قادر به راه رفتن بدون کمک نیست
[ترجمه گوگل]از زمان تصادف، او قادر به راه رفتن بدون کمک نیست
پیشنهاد کاربران
بدون کمک خواهی، به تنهایی
کلمات دیگر: