بی نظیر
unambitious
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of ambitious.
• متضاد: competitive
• مشابه: shiftless
• متضاد: competitive
• مشابه: shiftless
• not aspiring or enterprising, not ambitious
unambitious people do not particularly want to improve their way of life or to get a better job.
an unambitious action or plan does not try to achieve very much.
unambitious people do not particularly want to improve their way of life or to get a better job.
an unambitious action or plan does not try to achieve very much.
جملات نمونه
1. My itinerary was unambitious compared with those of some of my fellow standbys.
[ترجمه ترگمان]برنامه سفر من عاری از عاری از عاری از عاری از جاه طلبی است
[ترجمه گوگل]برنامه سفر من در مقایسه با برخی از مؤسسات دیگر من بود
[ترجمه گوگل]برنامه سفر من در مقایسه با برخی از مؤسسات دیگر من بود
2. For the most part they are unambitious publications, serving primarily the clientele of their own clearinghouses and reporting local activity.
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن ها انتشارات عاری از جاه طلبی هستند که در وهله اول به مشتریان خود خدمت می کنند و فعالیت های محلی را گزارش می کنند
[ترجمه گوگل]اکثریت آنها نشریات بی نظیر هستند که به طور عمده مشتریان خانه های تأمین اجتماعی خود هستند و فعالیت های محلی را گزارش می دهند
[ترجمه گوگل]اکثریت آنها نشریات بی نظیر هستند که به طور عمده مشتریان خانه های تأمین اجتماعی خود هستند و فعالیت های محلی را گزارش می دهند
3. His life was one of unambitious regularity.
[ترجمه ترگمان]زندگی او یکی از regularity عاری از جاه طلبی بود
[ترجمه گوگل]زندگی او یکی از منظرهای بی نظیر بود
[ترجمه گوگل]زندگی او یکی از منظرهای بی نظیر بود
4. He was an unambitious man destined for a commonplace job.
[ترجمه ترگمان]او مردی عاری از جاه طلبی بود که برای یک کار معمولی مقدر شده بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد بی رحم بود که برای شغل معمولی تعیین شده بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد بی رحم بود که برای شغل معمولی تعیین شده بود
5. Should he have been a plain, unambitious man?
[ترجمه ترگمان]آیا او یک آدم معمولی و عاری از جاه طلبی بود؟
[ترجمه گوگل]آیا او یک مرد ساده و بی نظیر بوده است؟
[ترجمه گوگل]آیا او یک مرد ساده و بی نظیر بوده است؟
6. One's life will be worthless if he is unambitious.
[ترجمه ترگمان]اگر عاری از جاه طلبی باشد زندگی یک انسان بی ارزش می شود
[ترجمه گوگل]زندگی او بی ارزش خواهد بود اگر او بی ثمر است
[ترجمه گوگل]زندگی او بی ارزش خواهد بود اگر او بی ثمر است
7. Born mediocre and unambitious, I have always been endowed with great things.
[ترجمه ترگمان]متوسط و عاری از جاه طلبی، همیشه از چیزهای عالی برخوردار بوده ام
[ترجمه گوگل]متولد متاهل و بی تکلف، من همیشه با چیزهای بزرگ به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]متولد متاهل و بی تکلف، من همیشه با چیزهای بزرگ به ارمغان آورد
8. He is mediocre and unambitious and drifts with the tide.
[ترجمه ترگمان]او متوسط و عاری از جاه طلبی است و با جزر و مد می رود
[ترجمه گوگل]او متوسط و بی نظیر است و با گذشت زمان رانده شده است
[ترجمه گوگل]او متوسط و بی نظیر است و با گذشت زمان رانده شده است
9. She has had it with her lazy, unambitious husband.
[ترجمه ترگمان]او آن را با تنبل و عاری از جاه طلبی داشت
[ترجمه گوگل]او این را با شوهر تنبل و بی نظیرش داشته است
[ترجمه گوگل]او این را با شوهر تنبل و بی نظیرش داشته است
10. He was a reliable, unambitious officer who did as he was told.
[ترجمه ترگمان]او مردی قابل اعتماد و عاری از جاه طلبی بود که به قول خودش عمل می کرد
[ترجمه گوگل]او یک افسر قابل اعتماد و بی نظیر بود که به او گفته شد
[ترجمه گوگل]او یک افسر قابل اعتماد و بی نظیر بود که به او گفته شد
11. We mustn't be persons who are unambitious and have no special skills.
[ترجمه ترگمان]ما نباید کسی باشیم که عاری از جاه طلبی هستند و هیچ مهارت خاصی ندارند
[ترجمه گوگل]ما نباید افرادی باشیم که بی اهمیت هستند و مهارت خاصی ندارند
[ترجمه گوگل]ما نباید افرادی باشیم که بی اهمیت هستند و مهارت خاصی ندارند
12. Director Thor Steingraber displayed little more than stolid, but unambitious traffic-directing skills.
[ترجمه ترگمان]تور Steingraber کارگردان تور Thor کمی بیش از حد stolid اما عاری از جاه طلبی است
[ترجمه گوگل]کارگردان Thor Steingraber بیش از مهارت های مدیریتی ترافیکی و بی نظیر نشان داد
[ترجمه گوگل]کارگردان Thor Steingraber بیش از مهارت های مدیریتی ترافیکی و بی نظیر نشان داد
13. The proposed legislation also failed to commit the authorities to a definite programme of school-building and put forward an extremely unambitious curriculum.
[ترجمه ترگمان]قانون پیشنهادی همچنین نتوانست مقامات را به یک برنامه قطعی برای ساخت مدرسه راهنمایی کند و یک برنامه درسی کاملا عاری از جاه طلبی را ارائه دهد
[ترجمه گوگل]قانون پیشنهادی نیز نتوانست مقامات را به یک برنامه قطعی مدرسه تبدیل کند و یک برنامه درسی بی نظیر ارائه دهد
[ترجمه گوگل]قانون پیشنهادی نیز نتوانست مقامات را به یک برنامه قطعی مدرسه تبدیل کند و یک برنامه درسی بی نظیر ارائه دهد
14. The de facto city's organizers are two 30-somethings who characterize themselves as politically unaligned and unambitious.
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان این شهر دو نفر از جوانان هستند که خود را از لحاظ سیاسی عاری از جاه طلبی و عاری از جاه طلبی توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]سازمان دهندگان واقع در این شهر دو نفر 30 نفر هستند که خود را به عنوان غیر سیاسی و غیرقابل تحمل توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]سازمان دهندگان واقع در این شهر دو نفر 30 نفر هستند که خود را به عنوان غیر سیاسی و غیرقابل تحمل توصیف می کنند
پیشنهاد کاربران
بی عرضه
بی کفایت
بی دست و پا
بی چاره
بی کفایت
بی دست و پا
بی چاره
کلمات دیگر: