کلمه جو
صفحه اصلی

varying


مختلف، متنوع، جوربجور

انگلیسی به فارسی

متفاوت است، تغییر دادن، تغییر کردن، بی ثبات کردن، عوض کردن، دگرگون کردن، متنوع ساختن، تنوع دادن به، فرق داشتن


انگلیسی به انگلیسی

• changing; giving variety to

جملات نمونه

1. varying degrees of temperature
درجات مختلف حرارت

2. varying opinions
عقاید متفاوت

3. Racism still exists to varying degrees.
[ترجمه ترگمان]نژاد پرستی هنوز هم در درجات متفاوتی وجود دارد
[ترجمه گوگل]نژاد پرستی در درجه های مختلف وجود دارد

4. New techniques were introduced with varying degrees of success.
[ترجمه ترگمان]تکنیک های جدید با درجات مختلفی از موفقیت معرفی شدند
[ترجمه گوگل]تکنیک های جدید با درجات مختلف موفقیت معرفی شدند

5. Food was provided in varying amounts.
[ترجمه ترگمان]غذا در مقادیر مختلفی تامین می شد
[ترجمه گوگل]غذا در مقادیر مختلف عرضه شد

6. Different writers will prepare to varying degrees.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان مختلف برای درجات مختلف آماده خواهند شد
[ترجمه گوگل]نویسندگان مختلف به درجه های مختلفی آماده خواهند شد

7. She has tried different diets with varying degrees of success.
[ترجمه ترگمان]او رژیم های غذایی مختلفی با درجات مختلفی از موفقیت را امتحان کرده است
[ترجمه گوگل]او سعی در رژیم های مختلف با درجه های مختلف موفقیت دارد

8. In any faith community there are varying levels of commitment.
[ترجمه ترگمان]در هر جامعه ایمانی سطوح مختلفی از تعهد وجود دارد
[ترجمه گوگل]در هر جامعه مذهبی سطوح مختلف تعهد وجود دارد

9. Experts hold varying opinions as to the causes of the disease.
[ترجمه ترگمان]متخصصان نظرات مختلفی درباره علل این بیماری دارند
[ترجمه گوگل]کارشناسان نظرات متفاوت نسبت به علل بیماری دارند

10. Politicians have used television with varying degrees of success.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران از تلویزیون با درجات مختلفی از موفقیت استفاده کرده اند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران از تلویزیون با درجات مختلف موفقیت استفاده کرده اند

11. Poor Law administrators in practice operated with considerably varying degrees of harshness or generosity.
[ترجمه ترگمان]مدیران ضعیف قانون در عمل با درجات متفاوتی از خشونت یا سخاوت عمل می کردند
[ترجمه گوگل]مدیران فقیر قانون در عمل با شدت درجات مختلف سختی یا سخاوتمندانه عمل می کنند

12. Neither does varying the task necessarily affect the group success rate in the same way that it affects individual performance.
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از آن ها تغییر نمی کنند و لزوما آهنگ موفقیت گروه را به همان روشی که بر عملکرد فردی تاثیر می گذارد، تحت تاثیر قرار نمی دهد
[ترجمه گوگل]وظیفه متفاوت این کار لزوما بر میزان موفقیت گروه تاثیر نمی گذارد همانطور که بر عملکرد فرد تأثیر می گذارد

13. And each, to varying degrees, is a stereotype.
[ترجمه ترگمان]و هر کدام به درجات متفاوتی یک کلیشه است
[ترجمه گوگل]و هر کدام به چندین درجه، کلیشه ای است

14. The different local councils coordinate their activities with varying regularity and a number of national meetings have taken place.
[ترجمه ترگمان]شوراهای محلی مختلف فعالیت های خود را با نظم متفاوتی هماهنگ می کنند و تعدادی از جلسات ملی انجام شده است
[ترجمه گوگل]شوراهای مختلف محلی فعالیت های خود را با منظم بودن مختصات هماهنگ می کنند و تعدادی از جلسات ملی برگزار می شود

پیشنهاد کاربران

از x تا y متغیر است. . .

تغییر میکند

متفاوت

انواع

متغیر

گوناگون

مختلف


کلمات دیگر: