کلمه جو
صفحه اصلی

unafraid

انگلیسی به فارسی

بی رحم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of afraid.
متضاد: afraid, fearful, scared, terrified

• not afraid, not frightened, undaunted, fearless, brave

جملات نمونه

1. John is an adventurous man, unafraid of risks.
[ترجمه ترگمان]جان مردی ماجراجو است، بی باک از خطر
[ترجمه گوگل]جان مردی پرماجرا است که از خطرات رنج نمی برد

2. The rats were huge and completely unafraid of human beings.
[ترجمه ترگمان]موش های صحرایی بزرگ و عاری از انسان بودند
[ترجمه گوگل]موش ها عظیم بودند و به طور کامل از انسان ها رنج می کشیدند

3. He's unafraid to speak his mind.
[ترجمه ترگمان]او از صحبت کردن با او واهمه ای ندارد
[ترجمه گوگل]او نگران است که ذهنش را بگوید

4. She was a forceful intellectual unafraid to speak her mind.
[ترجمه ترگمان]او یک روشنفکر forceful بود که نمی توانست حرف بزند
[ترجمه گوگل]او فکری نیرومند بود که نمی توانست به ذهنش بگوید

5. She is a skier who is unafraid of danger.
[ترجمه ترگمان]او اسکی باز است که از خطر نمی ترسید
[ترجمه گوگل]او یک اسکی باز است که از خطر بی خبر است

6. She was exhausted but unafraid.
[ترجمه ترگمان]او خسته و کوفته بود، اما بی باک بود
[ترجمه گوگل]او خسته بود اما بی رحم بود

7. Great Groups are inevitably forged by people unafraid of hiring people better than themselves.
[ترجمه ترگمان]گروه های بزرگ بدون شک توسط افرادی جعل می شوند که از استخدام افراد بهتر از خود استفاده نمی کنند
[ترجمه گوگل]گروه های بزرگ به طور ناگزیر توسط افرادی که نگران از استخدام مردم بهتر از خودشان هستند، جعل می کنند

8. Upright, she was weary but unafraid.
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که از او سر زده بود، او خسته و کوفته بود، اما بی باک بود
[ترجمه گوگل]راستش، او خسته بود اما نترس

9. He felt calm and unafraid.
[ترجمه ترگمان]خود را آرام و بی باک می یافت
[ترجمه گوگل]او آرام و بی رحم شد

10. He must be unafraid of unpopularity.
[ترجمه ترگمان]او نباید از unpopularity باشد
[ترجمه گوگل]او باید از ناپاکی نترسد

11. She looked very peaceful, and I was quite unafraid, interested to know what had happened.
[ترجمه ترگمان]او خیلی آرام به نظر می رسید، و من کاملا بی باک و مشتاق بودم که بدانم چه اتفاقی افتاده
[ترجمه گوگل]او بسیار صلح آمیز بود و من کاملا بی رحم بودم، علاقه مند به دانستن آنچه اتفاق افتاده بود

12. The residents themselves say they were unafraid.
[ترجمه ترگمان]خود ساکنان می گویند که بی باک هستند
[ترجمه گوگل]ساکنان خود می گویند که آنها بی رحم بودند

13. She was unafraid of conflict.
[ترجمه ترگمان]او از درگیری نمی ترسید
[ترجمه گوگل]او از جنگ بی خبر بود

14. George was unafraid to be republican in his views and Hope sought to emulate him.
[ترجمه ترگمان]جورج از اینکه در عقاید و Hope جمهوریخواه نبود، بی باک بود و امیدوار بود که از او تقلید کند
[ترجمه گوگل]جورج نتوانست در دیدگاه هایش جمهوریخواه باشد و امید به دنبال او بود


کلمات دیگر: