کلمه جو
صفحه اصلی

take the edge off


از شدت چیزی کاستن، ملایم کردن

انگلیسی به انگلیسی

• remove a thorn from -, remove a pointed part from -

جملات نمونه

1. Have an apple - it'll take the edge off your hunger.
[ترجمه ترگمان] یه سیب بخور از گشنگی جون سالم به در ببر
[ترجمه گوگل]یک سیب داشته باشید - گرسنگی خود را از دست می دهید

2. I took an aspirin to take the edge off the pain.
[ترجمه دیبا] برای کم شدن درد، یک قرص آسپرین خوردم.
[ترجمه ترگمان]آسپرین خوردم تا از درد کناره بگیرم
[ترجمه گوگل]من آسپرین را گرفتم تا درد را لمس کنم

3. Pascoe was drinking whisky to take the edge off the pain.
[ترجمه ترگمان]Pascoe داشت ویسکی می نوشید تا از درد کناره بگیرد
[ترجمه گوگل]Pascoe نوشیدنی ویسکی بود تا لبه ی درد را از بین ببرد

4. I need a sandwich to take the edge off my appetite.
[ترجمه ترگمان] یه ساندویچ میخوام تا edge رو برطرف کنم
[ترجمه گوگل]من به ساندویچ نیاز دارم تا اشتها را از لبه بیرون بکشم

5. That'll take the edge off your hunger.
[ترجمه ترگمان]از گرسنگی جون سالم به در می بریم
[ترجمه گوگل]این گرسنگی شما را لگد می زند

6. This will take the edge off your anxiety.
[ترجمه ترگمان]این موضوع نگرانی تو رو از بین میبره
[ترجمه گوگل]این اضطراب خود را از بین می برد

7. Moneylarge sums of money-can take the edge off an ambitious person.
[ترجمه ترگمان]مبالغ گزاف پول - می تواند لبه یک فرد جاه طلب را بگیرد
[ترجمه گوگل]مبالغ هنگفتی پول می تواند یک شخص بلند پروازانه را لمس کند

8. This would certainly take the edge off the impending Apollo lunar landing.
[ترجمه ترگمان]این امر قطعا لبه فرود آپولو در ماه را خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]این قطعا لبه خروج قله آلفلو قریب الوقوع را خواهد گرفت

9. Such a frugal mind-set could take the edge off any recovery.
[ترجمه ترگمان]چنین ذهنی frugal می تواند از هرگونه بهبودی در امان باشد
[ترجمه گوگل]چنین ذهنیت صرفه جوئی می تواند هرگونه بهبودی را از بین ببرد

10. Their system of subsidies would take the edge off this uncertainty.
[ترجمه ترگمان]سیستم یارانه آن ها این عدم قطعیت را برطرف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]سیستم یارانه های آنها این عدم اطمینان را از بین می برد

11. Daytime sea breezes also help take the edge off but nights can be quite muggy.
[ترجمه ترگمان]هم چنین نسیم دریا روزانه به برداشتن لبه کمک می کند، اما شب ها می تواند کاملا muggy باشد
[ترجمه گوگل]برف های دریایی روزانه نیز به لبه های خالی کمک می کنند اما شب ها می توانند بسیار خشن باشند

12. Cooling might take the edge off the peak of a planetary fever, or perhaps buy time as emissions cuts begin to have the desired effects. But hazing is a complementary medicine, not an alternative one.
[ترجمه ترگمان]سیستم خنک کننده ممکن است لبه اوج یک تب سیاره را بگیرد و یا شاید زمانی را خریداری کند که کاهش انتشار گازهای گلخانه ای تاثیرات مورد نظر را در بر داشته باشد اما بهره کشی یک داروی مکمل است، نه یک مورد دیگر
[ترجمه گوگل]خنک کردن ممکن است لبه را از اوج تب سیارات، و یا شاید خرید زمان به عنوان کاهش انتشار، شروع به اثرات مورد نظر است اما hazing یک داروی مکمل است، نه یک جایگزین

13. It may also take the edge off withdrawal symptoms such as irritability, headaches, and lethargy.
[ترجمه ترگمان]هم چنین ممکن است لبه برش را نیز مانند عصبانیت، سردرد و رخوت مورد توجه قرار دهد
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است علائم ترک اعتیاد مانند تحریک پذیری، سردرد و آرامش را از بین ببرد

14. Have a snack - it'll take the edge off.
[ترجمه جوانمردی] یه اسنک بخور ته دلتو میگیره
[ترجمه ترگمان] یه اسنک بخور اون لبه رو می گیره
[ترجمه گوگل]یک میان وعده داشته باشید - این لبه را خاموش می کند

پیشنهاد کاربران

یعنی از اون حالت خاص دراوردن
حال آدم و عوض کردن


حال و هوات رو عوض کنه


کلمات دیگر: