unapologetic
unapologetic
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• not apologetic, not expressing remorse
جملات نمونه
1. He is entirely unapologetic about the violence in his movies.
[ترجمه مجتبی] او در مورد خشونت موجود در فیلمهایش کاملا بی محابا و بی پرواست
[ترجمه یوسف] او بطور کامل نسبت به خشونت موجود در فیلمها توجه نداشت
[ترجمه ترگمان]او به طور کامل نسبت به خشونت در فیلم های خود عذرخواهی می کند[ترجمه گوگل]او در مورد خشونت در فیلمهایش کاملا غیرقابل انکار است
2. So did the government's unapologetic and violent demolition of slums.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، عدم عذرخواهی دولت و تخریب خشونت آمیز محلات فقیر نشین
[ترجمه گوگل]بنابراین، تخریب غیرقانونی و خشونت آمیز فقرا توسط دولت، انجام شد
[ترجمه گوگل]بنابراین، تخریب غیرقانونی و خشونت آمیز فقرا توسط دولت، انجام شد
3. But Lowe is refreshingly, unfashionably unapologetic.
[ترجمه ترگمان]اما لاو refreshingly و unfashionably غیر عذر خواهی است
[ترجمه گوگل]اما لئو به طرز شگفت انگیزی، غیرمحتویانه و بی ادبانه است
[ترجمه گوگل]اما لئو به طرز شگفت انگیزی، غیرمحتویانه و بی ادبانه است
4. Finding an affable, unapologetic citizen who believed this stuff was unnerving.
[ترجمه ترگمان]اما پیدا کردن یک شهروند مهربان و غیر عذر خواهانه که به این مسائل اعتقاد داشت وحشتناک بود
[ترجمه گوگل]پیدا کردن یک شهروند قابل اعتماد و بی ادعا که معتقد بود این چیزها ناسازگار است
[ترجمه گوگل]پیدا کردن یک شهروند قابل اعتماد و بی ادعا که معتقد بود این چیزها ناسازگار است
5. How has he stayed the informed and unapologetic left-wing course?
[ترجمه ترگمان]چگونه او در مسیر چپ و بدون عذر خواهی باقی ماند؟
[ترجمه گوگل]چگونه او چارچوب آگاهانه و غیرقابل توضیح چپ چپ را حفظ کرد؟
[ترجمه گوگل]چگونه او چارچوب آگاهانه و غیرقابل توضیح چپ چپ را حفظ کرد؟
6. Be open, honest, and unapologetic – this is the approach pregnancy manuals advise women to take when informing their employers they are going to have a baby.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد کتاب های راهنمای بارداری است و به زنان توصیه می کند که هنگام اطلاع رسانی به کارفرمایان خود بچه دار شوند
[ترجمه گوگل]باز بودن، صادق بودن و بی ادب بودن - این روش راهنمایی بارداری توصیه می کند که زنان هنگام اطلاع دادن به کارفرمایان خود که می خواهند نوزاد داشته باشند، آنها را در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]باز بودن، صادق بودن و بی ادب بودن - این روش راهنمایی بارداری توصیه می کند که زنان هنگام اطلاع دادن به کارفرمایان خود که می خواهند نوزاد داشته باشند، آنها را در نظر بگیرند
7. Ed Balls, his Treasury spokesman and a defiantly unapologetic veteran of the previous government, might not like all that.
[ترجمه ترگمان]اد بالز، سخنگوی خزانه داری او و گستاخ گستاخ، از دولت قبلی، ممکن است این همه را دوست نداشته باشد
[ترجمه گوگل]اد بولز، سخنگوی وزارت خزانه داری و یک جانباز بی پروا از دولت قبلی، ممکن است این همه را دوست ندارد
[ترجمه گوگل]اد بولز، سخنگوی وزارت خزانه داری و یک جانباز بی پروا از دولت قبلی، ممکن است این همه را دوست ندارد
8. The unapologetic wrapped fit creates a sporty look that is both casual and athletic.
[ترجمه ترگمان]عدم عذرخواهی، باعث ایجاد ظاهر جلف و جلف می شود که هم اتفاقی و هم ورزشی است
[ترجمه گوگل]ظرافت بسته بندی نشده، یک ظاهر ورزشی است که هر دو گاه به گاه و ورزشی است
[ترجمه گوگل]ظرافت بسته بندی نشده، یک ظاهر ورزشی است که هر دو گاه به گاه و ورزشی است
9. You need to be firm, and unapologetic about guarding your time.
[ترجمه ترگمان]تو باید محکم و بدون عذر و عذر خواهی در مورد زمان خودت عذر خواهی کنی
[ترجمه گوگل]شما باید در مورد محافظت از وقت خود، قوی و بی طرف باشید
[ترجمه گوگل]شما باید در مورد محافظت از وقت خود، قوی و بی طرف باشید
10. An unapologetic Russian-speaking enclave in independent Ukraine, it is bound to draw you in with its own brand of humour, warm Mediterranean air and tragic, yet glorious history.
[ترجمه ترگمان]این کشور، که در اوکراین مستقل، در حال صحبت کردن است، مجبور است با برند خود از طنز، هوای گرم مدیترانه ای و تاریخ غم انگیز و در عین حال با شکوه، شما را جذب کند
[ترجمه گوگل]یک روحانی غیر رسمی روسی که در اوکراین مستقر است، مجبور است با مارک طنز خود، هوا مدیترانه ای گرم و تاریخ غم انگیز و با شکوه است
[ترجمه گوگل]یک روحانی غیر رسمی روسی که در اوکراین مستقر است، مجبور است با مارک طنز خود، هوا مدیترانه ای گرم و تاریخ غم انگیز و با شکوه است
11. President Obama's firm and unapologetic speech represents a willingness to shoulder the moral burden that war implies; in this, too, he follows in his predecessor's footsteps.
[ترجمه ترگمان]سخنان رئیس جمهور اوباما و عدم عذرخواهی وی نشان دهنده تمایل به شانه بردن بار اخلاقی است که جنگ بر آن دلالت دارد؛ در این مورد نیز او از گام های قبلی خود پیروی می کند
[ترجمه گوگل]سخنرانی و سخنرانی بی نظیر پرزیدنت اوباما نشان دهنده تمایل به برداشتن بار اخلاقی است که جنگ به دست می دهد؛ در این نیز، او در قدم های سلفی خود دنبال می کند
[ترجمه گوگل]سخنرانی و سخنرانی بی نظیر پرزیدنت اوباما نشان دهنده تمایل به برداشتن بار اخلاقی است که جنگ به دست می دهد؛ در این نیز، او در قدم های سلفی خود دنبال می کند
12. Asked about the residents, Mr. Luo was unapologetic. "Cities are always changing and developing, " he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" همه شهرها همواره در حال تغییر و توسعه هستند
[ترجمه گوگل]آقای لئو در مورد ساکنان پرسید: 'چرا؟' وی گفت: 'شهرهای همیشه در حال تغییر و توسعه هستند '
[ترجمه گوگل]آقای لئو در مورد ساکنان پرسید: 'چرا؟' وی گفت: 'شهرهای همیشه در حال تغییر و توسعه هستند '
13. Many women are unapologetic about their priorities, citing the age-old tradition in which men provided a home for their brides, even if that home came with a mother-in-law.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان در مورد اولویت های خود عذرخواهی می کنند و به سنت قدیمی که مردان برای عروس خود خانه ای فراهم می کنند، حتی اگر این خانه با یک مادر شوهر به خانه بیاید، عذرخواهی می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان در مورد اولویت هایشان بی پروا هستند، با اشاره به سنت قدیمی که در آن مردان برای عروس های خود خانه ای را ارائه می دهند، حتی اگر این خانه با یک مادربزرگ باشد
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان در مورد اولویت هایشان بی پروا هستند، با اشاره به سنت قدیمی که در آن مردان برای عروس های خود خانه ای را ارائه می دهند، حتی اگر این خانه با یک مادربزرگ باشد
14. And he is unapologetic about that.
[ترجمه ترگمان]و در این مورد خیلی عذر خواهانه است
[ترجمه گوگل]و او در مورد آن unapologetic است
[ترجمه گوگل]و او در مورد آن unapologetic است
15. On industrial policy, he is an unapologetic interventionist.
[ترجمه ترگمان]در زمینه سیاست صنعتی، او an interventionist است
[ترجمه گوگل]در سیاست صنعتی، او یک مداخلهگر غیرقانونی است
[ترجمه گوگل]در سیاست صنعتی، او یک مداخلهگر غیرقانونی است
پیشنهاد کاربران
تهاجمی، غیرتدافعی
غیر شرمسار - تهاجمی - حالتی که اشتباهت رو قبول نداری و امش میگی حق با من بوده
🔴🔴not feeling or showing regret or shame : not apologetic
◀️If your friend made a serious enough mistake, would you stay with your friend or leave him / her ???
If they are unapologetic, what is the point of staying? But he or she is sorry, I would help him overcome his guilt
◀️She was unapologetic about her remarks.
◀️He's an unapologetic liberal/conservative.
🔴🔴not feeling or showing regret or shame : not apologetic
◀️If your friend made a serious enough mistake, would you stay with your friend or leave him / her ???
If they are unapologetic, what is the point of staying? But he or she is sorry, I would help him overcome his guilt
◀️She was unapologetic about her remarks.
◀️He's an unapologetic liberal/conservative.
حق به جانب
کلمات دیگر: