بدون وابسته
unaffiliated
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of affiliated.
• not affiliated, not closely associated with a particular group
جملات نمونه
1. But the survey also finds that the unaffiliated population is quite diverse and that it is simply not accurate to describe this entire group as nonreligious or "secular. "
[ترجمه ترگمان]اما این بررسی همچنین نشان می دهد که جمعیت بدون وابستگی کاملا متنوع است و به سادگی برای توصیف این گروه به عنوان \"سکولار\" یا \"سکولار\" دقیق نیست
[ترجمه گوگل]اما این نظرسنجی نیز نشان می دهد که جمعیت غیر وابسته کاملا متفاوت است و به سادگی دقیق نیست که این گروه را به عنوان غیر مذهبی یا سکولار توصیف کنیم '
[ترجمه گوگل]اما این نظرسنجی نیز نشان می دهد که جمعیت غیر وابسته کاملا متفاوت است و به سادگی دقیق نیست که این گروه را به عنوان غیر مذهبی یا سکولار توصیف کنیم '
2. However, there is more variability among unaffiliated individual bloggers.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تنوع بیشتری در میان وبلاگ نویسان مستقل unaffiliated وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، تنوع بیشتری در میان وبلاگ نویسان غیر وابسته وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، تنوع بیشتری در میان وبلاگ نویسان غیر وابسته وجود دارد
3. Unaffiliated students will be randomly assigned to other teams by teachers.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان به طور تصادفی به تیم های دیگر توسط معلمان اختصاص داده خواهند شد
[ترجمه گوگل]دانش آموزان غیر وابسته به طور تصادفی توسط معلمان به تیم های دیگر اختصاص خواهند یافت
[ترجمه گوگل]دانش آموزان غیر وابسته به طور تصادفی توسط معلمان به تیم های دیگر اختصاص خواهند یافت
4. I chose dis - fellowshipped and became officially unaffiliated with the church.
[ترجمه ترگمان]من dis رو انتخاب کردم و رسما با کلیسا کار کردم
[ترجمه گوگل]من انتخاب شدم و به کلیسا وابسته شدم
[ترجمه گوگل]من انتخاب شدم و به کلیسا وابسته شدم
5. Two noted political operatives unaffiliated with any candidate in the 2008 race offered USINFO varying opinions on what to expect in the next presidential election.
[ترجمه ترگمان]دو عامل سیاسی اشاره شده که بدون وابستگی به هیچ نامزدی در رقابت سال ۲۰۰۸، نظرات متفاوتی درباره آنچه در انتخابات بعدی ریاست جمهوری انتظار می رود، ارائه دادند
[ترجمه گوگل]دو فعال سیاسی ذیصلاح که هر یک از نامزدها در مسابقه سال 2008 وابسته بودند، نظرات مختلفی را درباره چیزی که در انتخابات آینده ریاست جمهوری انتظار می رفت ارائه دادند
[ترجمه گوگل]دو فعال سیاسی ذیصلاح که هر یک از نامزدها در مسابقه سال 2008 وابسته بودند، نظرات مختلفی را درباره چیزی که در انتخابات آینده ریاست جمهوری انتظار می رفت ارائه دادند
6. Later, terrorist groups unaffiliated with any national liberation movement would also find it relatively easy to acquire the assault rifle.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، گروه های تروریستی بدون وابستگی به هر جنبش آزادی ملی، آن را نسبتا آسان برای بدست آوردن تفنگ تهاجمی پیدا خواهند کرد
[ترجمه گوگل]بعدها، گروه های تروریستی بدون وابستگی به هر جنبش آزادیبخش ملی نیز می توانند این اسلحه را به راحتی بدست آورند
[ترجمه گوگل]بعدها، گروه های تروریستی بدون وابستگی به هر جنبش آزادیبخش ملی نیز می توانند این اسلحه را به راحتی بدست آورند
7. Religiously unaffiliated voters tend to vote Democratic.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان بدون وابستگی به حزب دموکرات تمایل به رای دادن دارند
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان مذهبی غیر وابسته تمایل دارند که دموکرات را رأی دهند
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان مذهبی غیر وابسته تمایل دارند که دموکرات را رأی دهند
8. They shall be unaffiliated with any government.
[ترجمه ترگمان]آن ها به هیچ دولتی وابسته نخواهند بود
[ترجمه گوگل]آنها باید با هر دولت وابسته باشند
[ترجمه گوگل]آنها باید با هر دولت وابسته باشند
9. Most called themselves independent or unaffiliated.
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها خود را مستقل یا غیر وابسته می نامند
[ترجمه گوگل]اکثر آنها به نام خود مستقل یا وابسته نیستند
[ترجمه گوگل]اکثر آنها به نام خود مستقل یا وابسته نیستند
10. Unaffiliated students will be randomly assigned to teams by me at that time.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در آن زمان به طور تصادفی در اختیار تیم های من قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]در آن زمان دانشجویان غیر وابسته به طور تصادفی به تیم های من اختصاص خواهند یافت
[ترجمه گوگل]در آن زمان دانشجویان غیر وابسته به طور تصادفی به تیم های من اختصاص خواهند یافت
11. By comparison, 42% of unaffiliated voters regard himfavorably, with 15% very favorable toward him.
[ترجمه ترگمان]با مقایسه، ۴۲ درصد از رای دهندگان غیر وابسته بدون وابستگی به himfavorably رای دادند که ۱۵ درصد از آن ها نسبت به او بسیار مساعد بودند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد 42٪ از رای دهندگان غیر وابسته به او علاقه مند هستند، با 15٪ بسیار مناسب نسبت به او
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد 42٪ از رای دهندگان غیر وابسته به او علاقه مند هستند، با 15٪ بسیار مناسب نسبت به او
12. I chose to be dis-fellowshipped and became officially unaffiliated with the church.
[ترجمه ترگمان]من انتخاب کردم که این کار را انجام دهم و به طور رسمی به کلیسا وابسته نیست
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که از بین برود و با کلیسا به طور رسمی وابسته نباشد
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که از بین برود و با کلیسا به طور رسمی وابسته نباشد
13. Thwarting Chan and the girls in their endeavor to uncover the gold are roving bands of unaffiliated bad guys.
[ترجمه ترگمان]\"چان چان\" و \"دختران\" در تلاش خود برای کشف طلا، گروه هایی از افراد فاسد بدون وابستگی غیر وابسته هستند
[ترجمه گوگل]تضعیف چان و دختران در تلاش برای کشف طلا، موجب می شود گروهی از افراد ناخوشایند بد را به دست بگیرند
[ترجمه گوگل]تضعیف چان و دختران در تلاش برای کشف طلا، موجب می شود گروهی از افراد ناخوشایند بد را به دست بگیرند
14. The official said investigators had determined that the attacks originated from China, but cautioned that they had not ascertained whether they were government-sponsored, or just unaffiliated hackers.
[ترجمه ترگمان]این مقام رسمی گفت که بازرسان مشخص کرده اند که این حملات از چین نشات گرفته اند اما هشدار داده اند که آن ها مطمئن نیستند که آیا این حملات تحت حمایت دولت بوده یا هکرها وابسته به دولت
[ترجمه گوگل]این مقام رسمی اظهار داشت که محققین اعلام کرده اند که حملات از چین صورت گرفته است، اما هشدار داده است که آنها مشخص نشده اند که آیا آنها تحت حمایت دولت بوده اند یا فقط هکرهای غیر وابسته
[ترجمه گوگل]این مقام رسمی اظهار داشت که محققین اعلام کرده اند که حملات از چین صورت گرفته است، اما هشدار داده است که آنها مشخص نشده اند که آیا آنها تحت حمایت دولت بوده اند یا فقط هکرهای غیر وابسته
پیشنهاد کاربران
غیروابسته_ به افرادی گفته میشه که از هیچ دین و مذهبی ( مثل اسلام و مسحیت و هندویسم و بوداییسم ) پیروی نمیکنند
کلمات دیگر: