1. This is modern architecture at its most unattractive.
[ترجمه ترگمان]این معماری مدرن بسیار غیر جذاب است
[ترجمه گوگل]این معماری مدرن است که بیشترین جذابیت آن نیست
2. The general was an unattractive man to all but his most ardent admirers.
[ترجمه ترگمان]ژنرال مردی جذاب و جذاب بود که از همه admirers بود
[ترجمه گوگل]به طور کلی یک مرد غیر جذاب به همه، اما ستایشگرانی شدید او بود
3. It is not an unattractive option to make programmes for other companies.
[ترجمه ترگمان]این یک گزینه غیر جذاب برای ایجاد برنامه های دیگر برای شرکت های دیگر نیست
[ترجمه گوگل]این یک گزینه غیرمعمول برای ایجاد برنامه برای شرکت های دیگر نیست
4. The house's aspect was dark and unattractive.
[ترجمه ترگمان]منظره خانه تاریک و جذاب بود
[ترجمه گوگل]جنبه ی خانه تیره و جذاب بود
5. The market is still unattractive to many insurers.
[ترجمه ترگمان]بازار هنوز برای بسیاری از بیمه گران غیر جذاب است
[ترجمه گوگل]بازار هنوز برای بسیاری از بیمه گران بسیار جذاب است
6. The exterior of the building is very unattractive.
[ترجمه ترگمان]نمای بیرونی ساختمان بسیار جذاب است
[ترجمه گوگل]خارج از ساختمان بسیار جذاب نیست
7. His writings reveal an unattractive preciousness of style.
[ترجمه ترگمان]نوشته های او ارزش unattractive سبک را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]نوشته های او نشان می دهد غرور غیر قابل توجه از سبک است
8. Arrogance is a very unattractive personality/character trait.
[ترجمه ترگمان]غرور یک ویژگی شخصیتی و شخصیت غیر جذاب است
[ترجمه گوگل]ستیزه جویی یک ویژگی شخصیت / شخصیت بسیار جذاب است
9. He had rather unattractive stubby fingers.
[ترجمه ترگمان]او انگشت های کوتاه و unattractive داشت
[ترجمه گوگل]او انگشتان دست و پا زدن غیراخلاقی داشت
10. He was short and overweight and generally fairly unattractive.
[ترجمه ترگمان]کوتاه قد و چاق بود و معمولا خیلی جذاب و جذاب بود
[ترجمه گوگل]او کوتاه و اضافه وزن بود و به طور کلی نسبتا جذاب نبود
11. He's a rather unattractive man with long greasy hair and pasty skin.
[ترجمه ترگمان]مردی جذاب و جذاب با موهای بلند و پوستی زرد
[ترجمه گوگل]او یک مرد نسبتا جذاب است که دارای موهای چرب بلند و پوست خوابیده است
12. At sixteen, I was still very thin, unattractive, and underdeveloped.
[ترجمه ترگمان]در شانزده سالگی، من هنوز خیلی لاغر و جذاب و بی توجه بودم
[ترجمه گوگل]در شانزدهم، من هنوز بسیار نازک، غیر جذاب و کم توسعه یافته بود
13. These jobs are unattractive because of low pay and inadequate training.
[ترجمه ترگمان]این مشاغل به دلیل عدم پرداخت کم و آموزش ناکافی غیر جذاب هستند
[ترجمه گوگل]این شغل ها به خاطر پرداخت کم و آموزش ناکافی، جذاب نیستند
14. Despite this seemingly unattractive situation, there was a large influx of mining companies prospecting in the country in the late sixties.
[ترجمه ترگمان]با وجود این وضعیت ظاهرا غیر جذاب، تعداد زیادی از شرکت های معدن کاری در این کشور در اواخر دهه ۶۰ در حال اکتشاف بودند
[ترجمه گوگل]علی رغم این وضعیت به ظاهر بی نظیر، در اواخر دهه شصت، هجوم زیادی از شرکت های استخراج معدن در این کشور وجود داشت