1. He is making the unarguable point that our desires and preferences have a social component.
[ترجمه ترگمان]او به این نکته اشاره می کند که امیال و اولویت های ما یک جز اجتماعی دارند
[ترجمه گوگل]او نکته غیرقابل انکار را ارائه می دهد که خواسته ها و ترجیحات ما یک مولفه اجتماعی است
2. Its most unarguable successes are in the main supporting roles.
[ترجمه ترگمان]بیش ترین موفقیت آن در نقش های حمایتی اصلی است
[ترجمه گوگل]موفقیت های بی قید و شرط آن در نقش اصلی حمایت می شود
3. This offer was a real and unarguable fortune.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد یک ثروت واقعی و واقعی بود
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد ثروت واقعی و غیرقابل تحمل بود
4. If there truly was unarguable proof of conspiracy or lack of it there wouldn't be a marketplace for the publications.
[ترجمه ترگمان]اگر واقعا مدرکی برای توطئه یا فقدان آن وجود داشته باشد، بازاری برای نشریات وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]اگر واقعا شواهد غیر قانونی توطئه و یا عدم وجود آن وجود داشته باشد بازار برای نشریات وجود نخواهد داشت
5. The first unarguable influence on Agatha Christie's writings can be found in one of the Digressions in Beowulf.
[ترجمه ترگمان]اولین تاثیر unarguable بر نوشته های آگاتا کریستی را می توان در یکی از the در Beowulf یافت
[ترجمه گوگل]اولین اثر غیرواقعی بر آثار آگاتا کریستی را می توان در یکی از بی نظول ها در Beowulf پیدا کرد
6. Yours 13 th unarguable suggestion imply your maker avoid responsibility impossible.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شماره ۱۳ شما نشان می دهد که سازنده شما از مسئولیت غیر ممکن اجتناب می کند
[ترجمه گوگل]پیشنهادات 13 ماهه غیرقابل انکار شما را متقاعد می سازد که سازنده خود را از غیر مسئولیت اجتناب ورزد
7. Hope above serve your purpose however if unarguable advise alternative.
[ترجمه ترگمان]با این حال امید بالا می تواند به هدف شما کمک کند اگر unarguable به گزینه دیگری توصیه کند
[ترجمه گوگل]امیدواریم در خدمت هدف خود باشیم اگرچه توصیه غیر قابل پیش بینی جایگزین است
8. It has become an unarguable reality that Joy killed the old woman.
[ترجمه ترگمان]این یک واقعیت unarguable شده است که شادی آن پیرزن را می کشد
[ترجمه گوگل]این واقعیت غیرقابل تحمل شده است که شوخی خانم قدیمی را کشته است
9. Economy globalization is an unarguable fact now.
[ترجمه ترگمان]جهانی شدن اقتصاد در حال حاضر یک واقعیت unarguable است
[ترجمه گوگل]جهانی سازی اقتصادی یک واقعیت غیرقابل انکار است
10. Your counter proposal unarguable act as originally designed.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شمارنده شما در اصل طراحی شده است
[ترجمه گوگل]پیشنهادی متقابل شما غیرقابل تحمل است، همانطور که در اصل طراحی شده است
11. Moving away from the camera, Alvin posed beside Rose Garden tubeworms, providing unarguable proof of dimension.
[ترجمه ترگمان]بیرون رفتن از دوربین، آلوین که در کنار رز باغ tubeworms قرار گرفته بود، دلیل unarguable برای بعد را فراهم می کرد
[ترجمه گوگل]آلوین در دور از دوربین دور زدن لوله های کرم گل رز را نشان می دهد، و اثبات بی قید و شرط ابعاد آن را می دهد
12. Only the truth had passed from Timothy Gedge, the unarguable strength of it, the power and the glory of it.
[ترجمه ترگمان]تنها حقیقت، از تیم وتی گج، نیروی unarguable آن، قدرت و شکوه آن، از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]فقط حقیقت از تیموتی گدج، قدرت غیرقابل انکار آن، قدرت و جلال آن، گذشت
13. But at the Redgrave you sit back and watch an unarguable Macbeth unroll.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی پشت میز بنشین و یک کتاب مکبث را تماشا کنید
[ترجمه گوگل]اما در Redgrave شما نشستن و تماشای مکبث unargoble باز کردن
14. The fact that games are offensive and even degrading to many groups including women is unarguable.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که بازی ها تهاجمی و حتی تحقیر کننده به بسیاری از گروه ها از جمله زنان هستند
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که بازی ها تهاجمی و حتی تحقیر بسیاری از گروه ها از جمله زنان غیرقابل تحمل است