واژینوز
vasodilation
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: dilation or widening of a blood vessel or vessels, as in response to a nerve impulse.
• dilation of the blood vessels
جملات نمونه
1. Some of pulmonary vasodilation agent, calcium channel blockers and ACEI in the early cases to trial rule, but most of the pulmonary hypertension had no significant effect.
[ترجمه ترگمان]برخی از agent vasodilation ریوی، مسدود کننده های کانال کلسیم و ACEI در موارد اولیه به قانون محاکمه، اما بیشتر فشار خون ریوی اثر معنی داری نداشتند
[ترجمه گوگل]برخی از عوامل غربالگری ریه، مسدود کننده های کانال های کانال کلسیم و ACEI در موارد اولیه به محاکمه، اما بیشتر فشار خون ریوی هیچ تاثیری نداشت
[ترجمه گوگل]برخی از عوامل غربالگری ریه، مسدود کننده های کانال های کانال کلسیم و ACEI در موارد اولیه به محاکمه، اما بیشتر فشار خون ریوی هیچ تاثیری نداشت
2. Vasodilation: leads to greater blood flow to the area of inflammation, resulting in redness and heat.
[ترجمه ترگمان]Vasodilation: منجر به جریان خون بیشتر در ناحیه التهاب می شود که منجر به قرمزی و گرما می شود
[ترجمه گوگل]واسدولاتا منجر به جریان خون بیشتر در ناحیه التهاب می شود، که منجر به قرمزی و گرما می شود
[ترجمه گوگل]واسدولاتا منجر به جریان خون بیشتر در ناحیه التهاب می شود، که منجر به قرمزی و گرما می شود
3. ConclusionThe iridal and ciliary vasodilation and increased permeability of the vessels may be the pathobiological basis of primary ocular blast injury.
[ترجمه ترگمان]ConclusionThe iridal و ciliary vasodilation و افزایش نفوذپذیری کشتی ممکن است اساس آسیب ناشی از انفجار چشمی اولیه باشند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: واژینوزاسیون عضلانی و سلیاری و افزایش نفوذپذیری عروق میتوانند عامل بیماریزایی عروق انفجاری چشمی باشند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: واژینوزاسیون عضلانی و سلیاری و افزایش نفوذپذیری عروق میتوانند عامل بیماریزایی عروق انفجاری چشمی باشند
4. AD usually causes a headache due to vasodilation of brain blood vessels.
[ترجمه ترگمان]پس از میلاد به خاطر to رگ های خونی مغزی، معمولا باعث سردرد می شود
[ترجمه گوگل]معمولا AD ناشی از تحرک عروق خونی مغزی است
[ترجمه گوگل]معمولا AD ناشی از تحرک عروق خونی مغزی است
5. Objective To investigate the changes of vasodilation function, plasma endothelin 1 (ET and their inter relationship in patients with diabetic limb arterial obliteration (DLAO).
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تغییرات عملکرد vasodilation، endothelin plasma ۱ (ET)و رابطه بین آن ها در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی عروقی (DLAO)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات عملکرد وازودیلاتوری، اندوتلین 1 پلاسما (ET) و ارتباط بین آنها در بیماران مبتلا به ختنه شریان اندام تحتانی دیابتی (DLAO)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات عملکرد وازودیلاتوری، اندوتلین 1 پلاسما (ET) و ارتباط بین آنها در بیماران مبتلا به ختنه شریان اندام تحتانی دیابتی (DLAO)
6. Conclusion There exist vasodilation function disorders in patients with DLAO, which is correlated with the increase of ET
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اختلالات عملکردی vasodilation در بیماران مبتلا به DLAO وجود دارد که با افزایش ET همبستگی دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اختلالات عملکرد غضروفی در بیماران مبتلا به DLAO وجود دارد که با افزایش ET ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اختلالات عملکرد غضروفی در بیماران مبتلا به DLAO وجود دارد که با افزایش ET ارتباط دارد
7. Objective To investigate the change in endothelium-dependent vasodilation and arterial elasticity and the association between them in patients with coronary artery disease(CAD).
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تغییر در اختلالات کروموزومی و کشش شریانی و ارتباط بین آن ها در بیماران با بیماری عروق کرونر (CAD)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات غلظت وادی سازی وابسته به اندوتلیوم و کشش شکمی و ارتباط آنها در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر (CAD)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات غلظت وادی سازی وابسته به اندوتلیوم و کشش شکمی و ارتباط آنها در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر (CAD)
8. Vasodilation and sweating dissipate heat through radiation and conduction from the skin.
[ترجمه ترگمان]تعریق و تعریق برای پخش حرارت از طریق تشعشع و رسانش از روی پوست صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]وازودیلاتا و عرق کردن گرما را از طریق تابش و هدایت از پوست دفع می کند
[ترجمه گوگل]وازودیلاتا و عرق کردن گرما را از طریق تابش و هدایت از پوست دفع می کند
9. Topical preparations containing org. semiconductors to promote peripheral vasodilation.
[ترجمه ترگمان]آماده سازی Topical شامل org است نیمه رساناها به ترویج vasodilation محیطی کمک می کند
[ترجمه گوگل]آماده سازی موضعی حاوی توده نیمه هادی ها برای ترویج واژینال محیطی
[ترجمه گوگل]آماده سازی موضعی حاوی توده نیمه هادی ها برای ترویج واژینال محیطی
10. Positron emission tomography imaging was performed to measure specific microvascular blood flow at rest and during pharmacological vasodilation by IV dipyridamole.
[ترجمه ترگمان]تصویربرداری tomography ای پی ای برای اندازه گیری جریان خون microvascular خاص در بقیه و طول درمان دارویی توسط IV dipyridamole انجام شد
[ترجمه گوگل]تصویربرداری از توموگرافی منتشر شده با Positron برای اندازه گیری جریان خون خاصی در جریان استراحت و در طی وازودولاتیک فارماکولوژیک توسط IV dipyridamole انجام شد
[ترجمه گوگل]تصویربرداری از توموگرافی منتشر شده با Positron برای اندازه گیری جریان خون خاصی در جریان استراحت و در طی وازودولاتیک فارماکولوژیک توسط IV dipyridamole انجام شد
11. It was found that in all cases the mental stress led to vasodilation - the relaxing of blood vessels carrying blood to the head - accompanied by an increase in brain blood flow.
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که در تمامی موارد، استرس ذهنی منجر به vasodilation - رها کردن رگ های خونی حامل خون به سر - همراه با افزایش جریان خون در مغز می شود
[ترجمه گوگل]یافته شد که در همه موارد استرس روانی منجر به اختلال در سیستم عصبی - آرامش رگ های خونی که خون را به سر می دهند - همراه با افزایش جریان خون مغزی است
[ترجمه گوگل]یافته شد که در همه موارد استرس روانی منجر به اختلال در سیستم عصبی - آرامش رگ های خونی که خون را به سر می دهند - همراه با افزایش جریان خون مغزی است
12. Distributive shock: Distributive shock results from a relative inadequacy of intravascular volume caused by arterial or venous vasodilation ; circulating blood volume is normal.
[ترجمه ترگمان]شوک Distributive: شوک ناشی از نارسایی نسبی حجم intravascular ناشی از شریانی بودن یا وریدی کردن وریدی، جریان خون معمولی طبیعی است
[ترجمه گوگل]شوک توزیع شوک توزیعی ناشی از ناتوانی نسبی حجم داخل عروقی ناشی از وازادیالسیون شریانی یا وریدی است حجم گردش خون طبیعی است
[ترجمه گوگل]شوک توزیع شوک توزیعی ناشی از ناتوانی نسبی حجم داخل عروقی ناشی از وازادیالسیون شریانی یا وریدی است حجم گردش خون طبیعی است
13. Vascular stasis: slowing of the blood in the bloodstream with vasodilation and fluid exudation to allow chemical mediators and inflammatory cells to collect and reond to the stimulus.
[ترجمه ترگمان]Vascular stasis: کند شدن خون در جریان خون با vasodilation و exudation سیال برای اجازه دادن به واسطه ها و سلول های التهابی جهت جمع آوری و انتقال به محرک ها
[ترجمه گوگل]استرس عروق کاهش خون در جریان خون با واژینوز و مایع اگزوداسیون جهت اجازه دادن به میانجیگرهای شیمیایی و سلولهای التهابی برای جمع آوری و تحریک کردن آنها است
[ترجمه گوگل]استرس عروق کاهش خون در جریان خون با واژینوز و مایع اگزوداسیون جهت اجازه دادن به میانجیگرهای شیمیایی و سلولهای التهابی برای جمع آوری و تحریک کردن آنها است
پیشنهاد کاربران
( پزشکی و دامپزشکی ) اتساع وریدی
اتساع عروقی
the dilatation of blood vessels, which decreases blood pressure.
vasodilation ( علوم پایة پزشکی )
واژه مصوب: رگ گشادی
تعریف: افزایش قطر رگ ها
واژه مصوب: رگ گشادی
تعریف: افزایش قطر رگ ها
کلمات دیگر: