وابسته به تغییر و تنوع، چندسان، گوناگون، متنوع، دارای تنوع، پر از تنوعات
varietal
وابسته به تغییر و تنوع، چندسان، گوناگون، متنوع، دارای تنوع، پر از تنوعات
انگلیسی به فارسی
متنوع، دارای تنوع، گوناگون، پر از تنوعات
تنوع
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: varietally (adv.)
مشتقات: varietally (adv.)
• (1) تعریف: of, pertaining to, or designating a variety.
• مشابه: categorical
• مشابه: categorical
- There are varietal differences in tomatoes that make some more suitable for cooking than others.
[ترجمه ترگمان] تفاوت هایی در گوجه فرنگی وجود دارد که برای پختن بیشتر از بقیه مناسب تر هستند
[ترجمه گوگل] تفاوت های متنوعی در گوجه فرنگی وجود دارد که برخی از آنها برای پخت و پز مناسب تر از دیگران هستند
[ترجمه گوگل] تفاوت های متنوعی در گوجه فرنگی وجود دارد که برخی از آنها برای پخت و پز مناسب تر از دیگران هستند
• (2) تعریف: constituting a variety, esp. a variety of wine made from grapes bearing the same name.
- Chardonnay and Merlot are varietal wines made from, respectively, Chardonnay grapes and Merlot grapes.
[ترجمه ترگمان] chardonnay و Merlot از شراب های تولید شده به ترتیب انگور، انگور و انگور هستند
[ترجمه گوگل] Chardonnay و Merlot شراب های مختلفی هستند که به ترتیب انگور Chardonnay و انگور Merlot ساخته شده اند
[ترجمه گوگل] Chardonnay و Merlot شراب های مختلفی هستند که به ترتیب انگور Chardonnay و انگور Merlot ساخته شده اند
• wine made exclusively or almost exclusively from one variety of grape
of variety, diverse, assorted
of variety, diverse, assorted
کلمات دیگر: