بیدار شدن
waking up
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• coming out of sleep; awakening, cause of one waking up
جملات نمونه
1. I love waking up and seeing text messages on my phone.
[ترجمه ترگمان]من عاشق بیدار شدن و دیدن پیام اس ام اس ام اس ام اس ام اس ام
[ترجمه گوگل]من عاشق بیدار شدن و دیدن پیام های متنی در تلفن من
[ترجمه گوگل]من عاشق بیدار شدن و دیدن پیام های متنی در تلفن من
2. I love waking up in the morning not knowing what's gonna happen or, who I'm gonna meet, where I'm gonna wind up.
[ترجمه ترگمان]من عاشق بیدار شدن در صبح هستم، نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد یا چه کسی را ملاقات می کنم، جایی که قرار است به جایی برسم
[ترجمه گوگل]من عاشق بیدار شدن در صبح نمی دانستم چه اتفاقی می افتد یا چه کسی می آید، کجا می روم
[ترجمه گوگل]من عاشق بیدار شدن در صبح نمی دانستم چه اتفاقی می افتد یا چه کسی می آید، کجا می روم
3. Governments are finally waking up to the fact that the environment should be cleaned up.
[ترجمه ترگمان]دولت ها در نهایت در حال بیدار شدن از این واقعیت هستند که محیط زیست باید پاک سازی شود
[ترجمه گوگل]در نهایت دولت ها از این واقعیت رنج می برند که محیط زیست باید تمیز شود
[ترجمه گوگل]در نهایت دولت ها از این واقعیت رنج می برند که محیط زیست باید تمیز شود
4. He is afraid of waking up late, so he always has an alarm on his bedside table.
[ترجمه ترگمان]او از بیدار شدن تا دیروقت می ترسد، بنابراین او همیشه یک هشدار روی میز کنار تختش دارد
[ترجمه گوگل]او از عقب بیدار شدن می ترسد، بنابراین او همیشه زنگ میز کنار تخت دارد
[ترجمه گوگل]او از عقب بیدار شدن می ترسد، بنابراین او همیشه زنگ میز کنار تخت دارد
5. People are waking up that he is arrogant.
[ترجمه ترگمان]مردم بیدار می شوند و او هم متکبر است
[ترجمه گوگل]مردم از خواب بیدار میشوند که او متکبر است
[ترجمه گوگل]مردم از خواب بیدار میشوند که او متکبر است
6. The banks are waking up to customers' needs at last.
[ترجمه ترگمان]بانک ها در حال بیدار شدن با نیازهای مشتریان هستند
[ترجمه گوگل]بانک ها از آخرین نیازهای مشتریان بیدار می شوند
[ترجمه گوگل]بانک ها از آخرین نیازهای مشتریان بیدار می شوند
7. He rubbed his eyes and yawned as though waking up after a long sleep.
[ترجمه ترگمان]چشمانش را مالید و مثل اینکه پس از یک خواب طولانی بیدار شود، خمیازه کشید
[ترجمه گوگل]او چشمانش را مالید و مانند یک خواب طولانی از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]او چشمانش را مالید و مانند یک خواب طولانی از خواب بیدار شد
8. He nestled up against his mother after waking up.
[ترجمه ترگمان]پس از بیدار شدن، در مقابل مادرش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او بعد از بیدار شدن از مادرش برخاست
[ترجمه گوگل]او بعد از بیدار شدن از مادرش برخاست
9. But then . . . it was like waking up out of a bad dream.
[ترجمه ترگمان]اما بعد مثل بیدار شدن از خواب بد بود
[ترجمه گوگل]اما پس از آن آن را مانند بیدار شدن از رویای بد بود
[ترجمه گوگل]اما پس از آن آن را مانند بیدار شدن از رویای بد بود
10. The audience needs waking up.
[ترجمه ترگمان]حضار به بیدار شدن نیاز دارند
[ترجمه گوگل]تماشاگران باید از خواب بیدار شوند
[ترجمه گوگل]تماشاگران باید از خواب بیدار شوند
11. I remember waking up in my tent.
[ترجمه ترگمان]یادمه توی چادر من بیدار شدم
[ترجمه گوگل]به یاد بیدار شدن در چادرم
[ترجمه گوگل]به یاد بیدار شدن در چادرم
12. It begins with Septimus Honeydew waking up at three in the morning and trotting off to Mum and Dad's room.
[ترجمه ترگمان]با Septimus شروع می شود که ساعت سه صبح بیدار می شود و با یورتمه رفتن به اتاق مامان و بابا یورتمه می رود
[ترجمه گوگل]آن را با Septimus Honeydew بیدار شدن از خواب در سه صبح شروع می شود و به اتاق مامان و بابا می رود
[ترجمه گوگل]آن را با Septimus Honeydew بیدار شدن از خواب در سه صبح شروع می شود و به اتاق مامان و بابا می رود
13. I remember waking up and feel-ing this poncho liner bubbling up a little bit.
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که از خواب بیدار شدم و دیدم که این کشتی اقیانوس پیما از جا کنده می شود
[ترجمه گوگل]من به یاد داشته باشید بیدار شدن و احساس کردن این poncho خطوط کوچک حباب کمی
[ترجمه گوگل]من به یاد داشته باشید بیدار شدن و احساس کردن این poncho خطوط کوچک حباب کمی
14. Marcel was waking up, enchanted by the songs of peasants selling their wares beneath his window.
[ترجمه ترگمان]مارسل از خواب بیدار شده بود و توسط ترانه های روستایی که کالای خود را زیر پنجره اش می فروختند جادو شده بود
[ترجمه گوگل]مارسل از خواب بیدار شد و با آهنگ های دهقانان که محصولات خود را در زیر پنجره خود فروختند، مشتاق آن بودند
[ترجمه گوگل]مارسل از خواب بیدار شد و با آهنگ های دهقانان که محصولات خود را در زیر پنجره خود فروختند، مشتاق آن بودند
کلمات دیگر: