کلمه جو
صفحه اصلی

take the chair


(در جلسه) ریاست کردن

انگلیسی به انگلیسی

• lead, manage a meeting, act as the head

جملات نمونه

1. She takes the chair in all our meetings.
[ترجمه ترگمان] اون روی صندلی همه meetings می گیره
[ترجمه گوگل]او در تمام جلسات ما صندلی می گیرد

2. He asked me to take the chair.
[ترجمه ترگمان]از من خواست که صندلی را بگیرم
[ترجمه گوگل]او از من خواسته بود صندلی را بگیرد

3. Anne took the chair in Carol's absence.
[ترجمه ترگمان]آن در غیاب کارول صندلی را گرفت
[ترجمه گوگل]آن صندلی را در غیاب کارول گرفت

4. I took the chair on the other side and felt like a schoolboy about to be scolded.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر صندلی را گرفتم و احساس کردم که یک دانش آموز دبستانی وی را سرزنش می کنند
[ترجمه گوگل]من صندلی را در طرف دیگر گرفتم و احساس کردم یک دانشآموز در حال سرقت است

5. A member of the board of examiners from 192to 195 he took the chair in 192
[ترجمه ترگمان]یک عضو هییت of از ۱۹۲ به ۱۹۵ نفر این کرسی را در سال ۱۹۲ به دست آورد
[ترجمه گوگل]عضو هیئت امتحان از 192 تا 195 سال در صندلی در 192 برگزار شد

6. If you have strong feelings about a situation declare an interest and suggest that some one else temporarily takes the chair.
[ترجمه ترگمان]اگر شما احساسات قوی در مورد وضعیت ابراز علاقه دارید و پیشنهاد دهید که کسی به طور موقت صندلی را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]اگر احساسات قوی در مورد یک وضعیت داشته باشید، منافعی را بیان کنید و پیشنهاد دهید که برخی دیگر به طور موقت صندلی را می گیرند

7. We hope you will be as to take the chair.
[ترجمه ترگمان]امیدواریم که شما هم مثل من بنشینید
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که شما به عنوان صندلی انتخاب کنید

8. Skiers take the chair lift up the mountain at the Swiss mountain resort of Davos.
[ترجمه ترگمان]Skiers صندلی را بر روی کوه در پیست کوهستانی سوئیس نشست
[ترجمه گوگل]اسکی بازان صندلی را بالا بردن کوه در کوه سوئیس سوئوس داووس

9. Take the chair for the papers by Cunin and Cronan.
[ترجمه ترگمان] صندلی رو با \"Cunin\" و \"Cronan\" ببرید
[ترجمه گوگل]صندلی برای مقالات توسط Cunin و Cronan را بردارید

10. The vice manager will normally take the chair at such meetings.
[ترجمه ترگمان]مدیر عامل به طور معمول ریاست این جلسات را برعهده خواهد داشت
[ترجمه گوگل]معاون مدیر معمولا در چنین جلساتی رهبری می کند

11. Who do you think will take the chair?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی کی صندلی رو میگیره؟
[ترجمه گوگل]چه کسی فکر می کند صندلی را می گیرد؟

12. Sitting posture: in schools, companies generally take the chair.
[ترجمه ترگمان]نشستن در حالت نشستن: در مدارس، شرکت ها عموما صندلی را می گیرند
[ترجمه گوگل]نشستن در مدرسه، شرکت ها معمولا صندلی می گیرند

13. We propose that somebody neutral take the chair.
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهاد می کنیم که فردی خنثی صندلی را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد میکنیم کسی که خنثی می کند صندلی

14. Take the chair away. I don't want.
[ترجمه ترگمان] صندلی رو ببر کنار من نمی خواهم
[ترجمه گوگل]صندلی را بردار من نمی خواهم

15. You might have experimented by having a different person take the chair for different agenda items.
[ترجمه ترگمان]ممکن است با داشتن یک شخص متفاوت، صندلی را برای موارد دستور کار متفاوت امتحان کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است با داشتن یک فرد متفاوت، صندلی را برای موارد مختلف دستورالعمل مورد آزمایش قرار دهید


کلمات دیگر: