1. residential and commercial property
املاک مسکونی و تجاری
2. residential neighborhoods around the railway station
محله های مسکونی اطراف ایستگاه راه آهن
3. a residential hotel
هتلی که مشتریان آن ماندگار هستند (مانند پانسیون)
4. the new residential districts are all plotted out
همه ی بخش های مسکونی جدید مساحی و قطعه بندی شده اند.
5. The town is a residential suburb.
[ترجمه ترگمان]این شهر حومه شهر مسکونی است
[ترجمه گوگل]این شهر حومه مسکونی است
6. The department is responsible for the provision of residential care services.
[ترجمه ترگمان]این دپارتمان مسئول تهیه خدمات مراقبت از مسکن است
[ترجمه گوگل]این اداره مسئول ارائه خدمات مراقبت از مسکن است
7. To say that all motorists speed in residential areas is overstating the case.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که همه رانندگان در مناطق مسکونی بیش ترین سرعت را دارند
[ترجمه گوگل]برای گفتن این که همه رانندگان در مناطق مسکونی سرعت می گیرند، این پرونده بیش از حد است
8. The inner residential areas don't have many green spaces.
[ترجمه ترگمان]مناطق مسکونی درونی فضای سبز زیادی ندارند
[ترجمه گوگل]مناطق مسکونی داخلی فضاهای سبز زیادی ندارند
9. The land is currently zoned for residential use.
[ترجمه ترگمان]این زمین در حال حاضر برای استفاده مسکونی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]زمین در حال حاضر برای استفاده مسکونی منطقه است
10. They should be in residential care but there are no places available.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در بخش مسکونی باشند اما هیچ جایی در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]آنها باید در مراقبت های مسکونی باشند، اما مکان هایی وجود ندارد
11. Training involves a two-year residential course.
[ترجمه ترگمان]آموزش شامل یک دوره اقامت دو ساله است
[ترجمه گوگل]آموزش شامل یک دوره مسکونی دو ساله است
12. The hotel is situated in a peaceful residential neighbourhood .
[ترجمه ترگمان]این هتل در یک منطقه مسکونی صلح آمیز واقع شده است
[ترجمه گوگل]این هتل در محله مسکونی مسکونی واقع شده است
13. This is her second season offering residential courses for all-comers.
[ترجمه ترگمان]این دومین فصل است که دوره های اسکان برای همه را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این فصل دوم او دوره های مسکونی را برای همه علاقمندان ارائه می کند
14. I often go on residential summer courses.
[ترجمه ترگمان]من اغلب به دوره های آموزشی تابستانی می روم
[ترجمه گوگل]من اغلب در دوره تابستانی مسکونی میروم
15. You must satisfy the residential qualifications to get a work permit.
[ترجمه ترگمان]شما باید شرایط اقامتی برای کسب اجازه کار را برآورده کنید
[ترجمه گوگل]شما باید مدارک مسکونی را برای دریافت مجوز کار دریافت کنید
16. Design for residential areas gets three percent; speed reduction measures less than one percent.
[ترجمه ترگمان]طراحی برای مناطق مسکونی ۳ درصد و کاهش سرعت کم تر از یک درصد است
[ترجمه گوگل]طراحی برای مناطق مسکونی سه درصد می شود؛ کاهش سرعت کمتر از یک درصد است
17. Between 1979 and 1986 the number of private residential homes in Great Britain increased by an average of 1 1 percent a year.
[ترجمه ترگمان]بین سال های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۶ تعداد خانه های مسکونی خصوصی در بریتانیای کبیر به طور متوسط ۱ درصد در سال افزایش یافت
[ترجمه گوگل]بین سال های 1979 و 1986 تعدادی از خانه های مسکونی خصوصی در بریتانیا به طور متوسط به میزان 1 1 درصد در سال افزایش یافت