1. a freight train
قطار باری
2. the freight cars came together with a bump
واگن های باری با تکان به هم خوردند.
3. this state's freight lines
راه آهن های باری این ایالت
4. the dispatch of freight trains from ghom
فرستادن قطارهای باری از قم
5. they will pay for freight
آنها هزینه ی ترابری را خواهند داد.
6. passenger ships are stabler than freight ships
کشتی های مسافربر از کشتی های باری کم نوسان تر است.
7. to send goods by air freight
کالا را از راه هوا فرستادن
8. Freight trains travel slowly on upgrades into the hills.
[ترجمه ترگمان]قطارهای باری به کندی به سمت تپه ها حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]قطارهای حمل و نقل به آرامی در ارتفاعات به تپه ها حرکت می کنند
9. The freight is not included in the account.
[ترجمه ترگمان]بار نیز در این گزارش گنجانده نشده است
[ترجمه گوگل]حمل و نقل در حساب موجود نیست
10. The freight truck caused a cloud of dust as it went down the dirt road.
[ترجمه ترگمان]کامیون باری که از جاده خاکی پایین می رفت ابری از غبار ایجاد می کرد
[ترجمه گوگل]کامیون حمل بار موجب گرد و غبار گردید که جاده خاکی آن پایین رفت
11. The ship carries both freight and passengers.
[ترجمه ترگمان]این کشتی حامل بار و مسافر است
[ترجمه گوگل]کشتی حمل و نقل و مسافر را دارد
12. This aircraft company deals with freight only; it has no travel service.
[ترجمه ترگمان]این شرکت هواپیمایی فقط با بار سفر می کند و خدمات مسافرتی ندارد
[ترجمه گوگل]این شرکت هواپیما تنها با حمل و نقل مشغول به کار است آن خدمات مسافرتی ندارد
13. All vehicles carrying freight need a special licence.
[ترجمه ترگمان]همه وسایل نقلیه حامل بار به یک مجوز ویژه نیاز دارند
[ترجمه گوگل]تمام وسایل نقلیه حمل و نقل نیاز به مجوز خاص
14. The freight is included in the account.
[ترجمه ترگمان]بار نیز در این گزارش گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]حمل و نقل در حساب گنجانده شده است
15. 90% of managers wanted to see more freight carried by rail.
[ترجمه ترگمان]۹۰ درصد مدیران می خواهند بار بیشتری حمل کنند که توسط راه آهن حمل می شوند
[ترجمه گوگل]90٪ از مدیران می خواستند حمل و نقل بیشتر توسط راه آهن را ببینید
16. The ship stopped here to take in freight.
[ترجمه ترگمان]کشتی برای حمل بار توقف کرد
[ترجمه گوگل]کشتی به اینجا منتهی شد تا حمل کند
17. Double-stack trains are taking a lot of freight that used to be routed via trucks.
[ترجمه ترگمان]قطارهای باری باری بسیاری از قطارهای باری را که قبلا از طریق کامیون ها به کار برده می شدند را باخود حمل می کردند
[ترجمه گوگل]قطارهای دو ستونه حملات فراوانی را حمل می کنند که از طریق کامیون ها مورد استفاده قرار می گیرد
18. On the customs declaration, the sender labeled the freight as agricultural machinery.
[ترجمه ترگمان]در اظهارنامه گمرکی، فرستنده بار را به عنوان ماشین آلات کشاورزی برچسب زد
[ترجمه گوگل]در اعلامیه گمرکی، فرستنده حمل و نقل را به عنوان ماشین آلات کشاورزی نامگذاری کرد
19. The railways carry millions of tons of freight every year.
[ترجمه ترگمان]راه آهن سالانه میلیون ها تن بار حمل می کند
[ترجمه گوگل]راه آهن سالانه میلیون ها تن بار حمل می کند